از بیانات علامه مصباح یزدی

ازدیاد معرفت ما به امام زمانمان ارواحنا فداه، به دو شرط وابسته است:
شرط اول: ادلّه حقّانیت و مقام‌هاى والاى آن امام معصوم را بررسى کنیم؛
شرط دوم: دلمان را براى پذیرش معرفت بیش‌ترِ حضرت آماده سازیم.
براى بازتاب نور، آیینه باید صیقلى باشد، و در برابر نور نیز قرار بگیرد. اگر آیینه‌اى صیقلى باشد، ولى در اتاق تاریک قرار گیرد نمى تواند نور را منعکس کند. همچنین اگر اتاق روشن باشد، ولى آیینه صیقلى نباشد نمى تواند نور را بازتابد.
براى معرفت روز افزون به امام زمان (علیه السلام) هم باید ادّله روشنى یافت، و هم دل را پاک و باصفا کرد. هر قدر دل، صفایش بیش‌تر باشد، ادّله محکم نیز بیش‌تر مى‌شود و آن وقت است که ایمان، قوى تر، معرفت، بیش‌تر و عشق نیز افزون‌تر مى‌شود؛ البتّه عشقى ماندگار است که اصالت داشته باشد، نه این که هوسى باشد و در وضعى خاص در انسان ظهور یابد و بعد نیز خاموش و فراموش شود.
تابش نور حضرت، همیشگى و دائم است. مهم آن است که ما دل‌هایمان را آماده کنیم و از آن زنگار برگیریم تا نور حضرت بر دل‌هایمان بتابد و فیض دائم او بر ما ببارد. وقتى دلى توجّهش به شیطان و آلوده به ظلمت گناه است، دیگر لیاقت توجّه به امام عصر ارواحنا فداه و بازتاب نور حضرت را ندارد؛ امّا اگر دلى به دنیا، هوس‌ها و شیطنت‌ها آلوده نباشد، چونان آیینه‌اى صیقلى نور آن بزرگوار را منعکس مى‌سازد.
علّت بیان این مقدّمه این است که هیچ کدام از ما نباید گمان کنیم معرفتى که به وجود مقدس ولىّ عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشریف داریم، کافى و وافى است. ما باید خیلى بیش‌تر از این‌ها کار کنیم تا معرفتمان به حضرت کامل شود. اگر از مقام و منزلت امام زمان (علیه السلام) آگاه باشیم، هر آنچه به حضرتش منسوب است، در نظر ما نیز عزیز خواهد بود؛ امّا اگر از منزلت امام زمان (علیه السلام) بى‌اطّلاع باشیم، چیزهایى که به آن گرامى منسوب است، در نظر ما کم ارزش خواهد بود.

1. ظاهر ساختن آثار محبّت در عمل (صدقه، دعا و...)

یکى از راه‌هاى تثبیت محبّت و معرفت به امام زمان (علیه السلام) این است که آثار محبّت او را در عمل نشان دهیم. اگر یکى از دوستانتان که به او خیلى انس و علاقه دارید، به مسافرتى طولانى برود، در ابتدا براى او دلتنگى مى‌کنید؛ ولى پس از مدّتى، دروى و فراق او را فراموش مى‌کنید. این طبیعت بشرى است که از دل برود، هر آن که از دیده برفت؛ امّا اگر انسان، از همان روزهاى اوّل جدایى، هر روز براى دوستش نامه بنویسد و با نگاه کردن به عکسش، خاطره‌هاى او را به یاد بیاورد مى‌تواند رابطه‌اى قلبى و معنوى بین خود و دوستش برقرار سازد.
اگر ما بخواهیم معرفت و محبّتمان، به ولىّ عصر (علیه السلام) ثابت بماند، باید آثارش را زنده نگه داریم؛ او را فراوان یاد کنیم؛ نام مقدّسش را جلو چشم خود، روى میزمان یا لابه لاى کتاب‌هایمان بنویسیم؛ هر روز براى حضرت دعاى فرج بخوانیم؛ هنگام نماز و دیگر مناسبت‌ها، از آن بزرگوار یادى بکنیم و براى وجود مقدّسش، صدقه بدهیم. درست است که صدقه‌هاى ما براى امام زمان (علیه السلام) نفعى ندارد؛ ولى صدقه‌اى که با کمال تواضع و سرافکندگى باشد، نشان‌دهنده محبّت خالصانه ما به حضرت است. این کار ما، مانند عمل آن مرغکى است که وقتى حضرت ابراهیم (علیه السلام) را درون آتشى که پهناى آن چهار فرسخ در چهار فرسخ بود، انداختند، با منقارش قطره آبى را از درون جوى آب برمى داشت و به روى آتش مى‌پاشید. مَلِکى به مرغک گفت: این کارى که تو انجام مى‌دهى، چه اثرى دارد؟ مرغک گفت: چیزى که از من ساخته است، همین کار است. من باید وظیفه خود را انجام دهم و محبّت خود را به حضرت ابراهیم(علیه السلام) اظهار کنم.
درست است که کارهاى ما در پیشگاه حضرت چیزى نیست؛ ولى شرط وفا و مروّت آن است که در حدّ وسع خویش به آن عزیز ابراز ارادت کنیم. اگر با شرمندگى و خضوع صدقه بدهیم و براى ظهورش دعا کنیم، فقط براى خودمان سازنده و تکامل آور است. حضرت مهدى (علیه السلام) به یقین، به دعا و صدقه ما یا اموالى که به نام او صرف مى‌کنیم، نیازى ندارد؛ امّا خودش فرمود که براى فرج من دعا کنید. دعا خواندن براى فرج امام زمان، فرج ما است: إِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ.(1) منتظر فرج امام زمان (علیه السلام) بودن، فرج‌ها و گشایش‌هایى را براى انسان‌ها به ارمغان مى‌آورد؛ ایمانشان محفوظ مى‌ماند؛ دلشان آرام مى‌شود؛ وجود مقدّس امام زمان (علیه السلام) را حس مى‌کنند؛ با حضرت ارتباطى برقرار مى‌کنند، و به تدریج یقین مى‌یابند روزى فرا خواهد رسید که حکومت عدل در جهان برقرار مى‌شود. دعا کردن براى فرج حضرت، براى این است که خودمان از او بهره بگیریم؛ امّا هیچ‌گاه به بهانه این که حضرت به دعا و صدقه ما نیازى ندارد، نباید آن گرامى را فراموش کنیم.

2. احترام به آثار منسوب به حضرت
الف. احترام به لباس روحانیان

در همه حال باید به آثار منسوب به امام زمان (علیه السلام)، از جمله به نام و لباس روحانى که زنده‌کننده یاد حضرت است، احترام بگذاریم. آیا وقتى مردم، لباس روحانیان را مى‌بینند، به یاد هیتلر و شاه ملعون مى‌افتند؟! جز این است که هرکسى با دیدن این لباس، به یاد خدا، پیامبر (صلى الله علیه وآله) و امام زمان (علیه السلام) مى‌افتد؟! ممکن است برخى از مردم حتّى به روحانى‌ها فحش نیز بدهند و بگویند: اینان انسان‌هاى بدى هستند و لباس امام زمان (علیه السلام) را غصب کرده‌اند؛ ولى وقتى لباس روحانیان را مى‌بینند، به یاد دین مى‌افتند.
در درجه اوّل، خود ما روحانى‌ها باید به لباسى که مى‌پوشیم، اهمیّت دهیم. وقتى متولّى امام زاده، احترام امامزاده اش را نگه ندارد، نباید توقّع داشته باشد که مردم به آن امامزاده احترام بگذارند. این توقّع از مردم که به روحانى و لباس او احترام بگذارند، در صورتى بجا است که اوّل خودمان به این لباس احترام بگذاریم. حتّى جا دارد هنگام گذاشتن عمامه اوّل آن را ببوسیم و بعد بر سر بگذاریم. لباس روحانى، لباس پیغمبر(صلى الله علیه وآله) است؛ از این رو باید براى کسانى که این لباس را بر تن دارند، احترام قائل شویم؛ چه این لباس به تن خودمان باشد چه به تن دیگران. از مرحوم آیت‌اللّه سیّدمرتضى کشمیرى رضوان اللّه تعالى علیه که از اولیاى بزرگ خدا بوده است، نقل مى‌کنند که وقتى فرزندش کفش او را جلو پایش مى‌گذاشت، با ناراحتى مى‌گفت: چرا فرزند فاطمه زهرا(علیها السلام)، جلو پاى من کفش مى‌گذارد؟! او به فرزند خود با این دید نگاه مى‌کرد که چون فرزند پیامبر است، احترامش واجب است. حالا من هم که این لباس را پوشیده‌ام، باید به کسان دیگر نیز که این لباس را پوشیده اند، احترام بگذارم. حتّى اگر یک روحانى، هیچ فضیلتى نیز نداشت، باید براى لباسش او را تکریم کنم. این کار براى خودم منفعت دارد، نه براى او؛ چرا که ایمان من قوى تر، و محبّتم به صاحب این لباس یعنى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام زمان(علیه السلام) بیش‌تر مى‌شود. اگر این آثار را عملى کنیم، ارزش این لباس استوارتر باقى خواهد ماند؛ امّا اگر به لباس روحانیان بى احترامى کنیم، فردا هنگام آوردن نام مقدّس محمّد بن عبداللّه(صلى الله علیه وآله) هم صلوات نمى فرستیم و در نتیجه، ایمانمان به تدریج از بین مى‌رود؛ مثلا مى‌گوییم: على در نهج‌البلاغه این طور گفته است؛ در حالى که این طرز صحبت کردن، نشانه کمبود ایمان و احترام به مقام حضرت است، وگرنه چرا اسم بزرگان دیگر را بدون احترام نمى بریم.
قرآن کریم در این باره مى‌فرماید:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ... أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ.(2)
صدایتان را از صداى پیامبر بلندتر نکنید... که این کار، اعمالتان را حبط و باطل مى‌سازد.
وقتى صدایت را در برابر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بلندتر کردى، احترام به حضرت ضعیف مى‌شود و سرانجام، کار به جایى مى‌رسد که براى خود آن بزرگوار نیز احترام قایل نمى‌شوى. وقتى انسان این گونه شد، کم کم در نبوّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز تردید مى‌کند. کسانى گستاخى را به آن جا رسانده اند که گفته اند: قرآن، کلام خدا نیست؛ بلکه عقیده شخص پیامبر این است که قرآن کلام خدا است. برخى از اهل سنّت نیز مى‌گویند: به فرض که ثابت شود پیامبر، کلامى را طبق وحى گفته است، آن کلام را طبق درک و دریافت خویش فرموده و از کجا معلوم که فهم و دریافت پیامبر درست بوده است؟! در این صورت، ایمان و نورانیتى براى انسان باقى نمى ماند؛ بلکه آدمى به ظلمت محض مبتلا مى‌شود: ظُلُماتٌ بَعضُها فَوقَ بَعض.(3)
این خطرهایى است که احتمال دارد سر راه من و شما نیز قرار گیرد. اگر عنایت خدا و توجّه امامان (علیهم السلام) و دعاهاى خالص وجود مقدّس امام زمان صلوات اللّه و سلامه علیه نباشد، این خطرها گریبانگیر من و شما نیز خواهد شد؛ چرا که هیچ کس از این‌گونه خطرها و ابتلاها مصون نیست. نتیجه آن که در هر زمان و هر مکان باید به آثار منسوب به وجود مقدّس امام زمان (علیه السلام) احترام بگذاریم.

ب. احترام به روایات و کتاب‌هاى روایى

خداوندِ رفیع الدّرجات، درجات مرحوم علاّمه طباطبایى رضوان الله تعالى علیه را عالى‌تر بفرماید. او وقتى کتاب روایت را به دست مى‌گرفت، آن را مى‌بوسید. اگر درون قفسه کتابى، کتاب روایت وجود داشت، طورى مى‌نشست که پشت به کتاب روایت نباشد. در جلساتى که در منازل اهل علم تشکیل مى‌شد، بسیار مواظب بود به قفسه کتاب‌ها پشت نکند و به کتاب‌هاى روایى، کم ترین بى احترامى نشود. علاّمه طباطبایى (رحمه الله)، گوهرشناس بود و قدر پیامبر (صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم (علیهم السلام) را مى‌دانست؛ از این رو جلد کتاب روایت را مى‌بوسید و معتقد بود که این کتاب به صاحبش انتساب دارد. مگر چوب درگاه حضرت معصومه (علیها السلام) با چوب درهاى دیگر فرق مى‌کند؟! چوبِ در حرم حضرت معصومه (علیها السلام)، به وجود مقدّس حضرت انتساب دارد. اگر کسى به قصد شفا، حتّى خاک پاى زائران حضرت معصومه (علیها السلام) را به چشم بکشد، اشتباه نکرده است. اگر معرفت داشته باشیم، مى‌فهمیم که مقام این بزرگان تا چه اندازه والا است. فهم ما کجا و مقام امامان معصوم (علیهم السلام) کجا؟! در هر حال باید ببینیم وظیفه ما در این زمان که شاگردانِ مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و حافظان آثار ایشان هستیم، چیست؟ خوب مى‌دانیم که لیاقت سربازى امام زمان ارواحنا فداه را نداریم؛ ولى باید آن قدر اصرار بورزیم و خودمان را به آن‌ها نزدیک کنیم تا گوشه چشمى به ما بکنند:
آنان که با نظر خاک را کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمى به ما کنند؟

3. خضوع و افتادگى در آستان امام زمان (علیه السلام)

مبادا از توسّل، توجّه، دعا، زیارت و سایر وسایل نزدیکى به خداوند و اولیاى والا مقام او غفلت کنیم! گاهى ممکن است یک کار کوچک، آن قدر لطیف و پرمعنا باشد که از عبادت‌هاى خیلى سنگین نیز اثرش بیش‌تر باشد.
شاید شنیده باشید که چشمان مرحوم آیت‌الله العظمى بروجردى (رحمه الله) تا آخر عمر بسیار پرنور بود و با چشمان خویش هر خط ریزى را بسیار دقیق مى‌خواند بدون این که احساس خستگى یا کم سویى کند یا به عینک نیاز داشته باشد. خود آن جناب، این نعمت را از برکت خاکِ سینه زنان امام حسین (علیه السلام) مى‌دانست. آیت‌الله بروجردى وقتى در بروجرد زندگى مى‌کرد، به چشم دردى سخت مبتلا شد. رسم دسته‌هاى سینه زنى اطراف خرّم آباد، این بوده است که در ایّام عاشورا، به سر و صورتشان گِل بمالند. آن مرحوم مقدارى از گِل‌هاى سر و صورت سینه زنان را که جلو درِ منزلش ریخته بوده است، برمى دارد و به چشمانش مى‌مالد و به برکت همان گِل، دردِ چشم وى خوب مى‌شود و تا آخر عمر نه به چشم درد مبتلا مى‌شود و نه به عینک نیاز مى‌یابد. اگر شما آن خاک را به آزمایشگاه ببرید، شاید بگویند: در این خاک هزاران میکروب وجود دارد این کارهاى غیربهداشتى چیست که اینان انجام مى‌دهند؟! ولى از دیدگاه دیگر، توجّه معنوى و روحى مى‌تواند همه عوامل مادّى را محکوم کند. اگر آن اکسیر و آن ارتباط معنوى و قلبى را بیابیم، خیلى از مشکلات حل مى‌شود. آن وقت است که انسان مى‌فهمد، گردوخاک زائران آستان مقدّس معصومان (علیهم السلام) که اهل معرفت، شفاى بیمارى‌هایشان را در آن مى‌جویند، چه اکسیر بزرگى است. بزرگانى از مراجع عظام را دیده ام که خاک حرم حضرت معصومه(علیها السلام) را با دست بر مى‌داشتند، بر قلبشان مى‌مالیدند. آنان حقیقتى را مى‌بینند که ما نمى بینیم. ایشان معرفتى دارند که ما نداریم.
مقصود من این نیست که انسانى خرافاتى شوید و هرکس نقل کرد که فلان جا تبرّک و نظر کرده است، زود باور کنید. مؤمن زودباور نیست؛ بلکه خیلى زیرک و عمیق است؛ امّا اگر کسى به خاکى به قصد انتساب آن به خدا و پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) تبرّک بجوید و بزرگ‌ترین آثار بر آن مترتّب شود، تعجّب نکنید. اگر شما آیت‌اللّه و صاحب رساله باشید و به طلبه کوچکى، به سبب این که به امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف منسوب است، احترام کنید و دستش را ببوسید، یکى از بزرگ ترین و پرفضیلت ترین اعمال در نامه عملتان ثبت مى‌شود. چنین تکریمى ثوابش از هزار کتاب نوشتن و درس گفتن بیش‌تر است. ثواب تذلّل در پیشگاه مقدّس امام زمان، خیلى بیش‌تر از ذکر گفتن است. اگر شخصى را به سبب انتساب به امام زمان (علیه السلام) احترام کنید، گویا امام زمان ارواحنا فداه را احترام کرده اید. ثواب چنین احترام و تکریمى از ثواب هزاران کار خیر دیگر بالاتر و افزون‌تر خواهد بود.(4)
ارزش کارهاى ما به میزان خضوع، لطافت و افتادگى ما در پیشگاه امام زمان (علیه السلام) وابسته است. معناى حقیقى عبادت نیز همین است. الحمدللّه در این عصر، به برکت خون‌هاى پاک شهیدان انقلاب، معرفت و محبّت به وجود مقدّس ولىّ عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف، چه در داخل و چه در خارج از کشور گسترش یافته است. تمام این نعمت‌ها و برکت‌ها را مرهون خون‌هاى شهیدان عزیز و هدایت‌ها و رهبرى‌هاى امام راحل رضوان اللّه تعالى علیه هستیم. احترام به شهیدانى که در راه دین قیام کردند و نیز خدمت به بستگان ایشان، خدمت و احترام به امام زمان(علیه السلام) است. چگونه ممکن است حضرت را دوست داشت، امّا به دوستان و اولیاى او بى توجّه بود؟! چگونه مى‌توان ادّعاى محبّت به حضرت را حقیقى شمرد و در عین حال به رضایت و نارضایتى آن جناب بى اعتنا بود؟! پیروى، لازمه دوستى و محبّت است: إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ؛(5) اگر خدا را دوست مى‌دارید، از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد. در زمره کسانى نباشیم که در ظاهر به نام امام زمان (علیه السلام) احترام مى‌گذارند؛ امّا به آن چه محبوب او است، اعتنا نمى‌کنند و به آن چه مبغوض او است، عمل مى‌کنند!(6)

پی نوشت ها:

1. کلنى، فروع کافى، ج 4، ص 162.
2. حجرات(49)، 2.
3. نور(24)، 40.
4. روایات فراوانى بر این مضمون دلالت دارند؛ از باب نمونه در این دو روایت به دقّت بنگرید:
أ. امام کاظم(علیه السلام) مى‌فرماید: «وَ مَن لَم یَقدِرْ عَلى صِلَتِنَا فَلْیَصِلْ عَلَى صَالِحىِ موالِینَا یُکتَبُ لَهُ ثَوابُ صِلَتِنَا؛ هرکس نمى تواند ما را صله و احسان کند، دوستان صالح ما را صله و احسان کند تا ثواب صله ما براى او نوشته شود». (ابن قولویه، کامل الزیارات، ص 319، ح 1)
ب. امام صادق(علیه السلام) مى‌فرماید «دِرهَمٌ یُوصَلُ بِهِ الامام أَفضَلُ مِن أَلفَی أَلفِ دِرهَم فِیما سِوَاهُ مِن وُجُوهِ البِرِّ؛ درهمى که به وسیله آن امام(علیه السلام) صله و احسان شود، از دو میلیون درهم که در کارهاىِ خیر دیگر صرف شود، بهتر است». (کلینى، کافى، ج 1، ص 538، باب صلة الامام، ح 6)
5. آل عمران(3)، 31.
6. امام سجاد(علیه السلام) در این باره مى‌فرماید: «أَلاَ وَ إِنَّ أَبغضَ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ مَن یَقتَدِی بِسُنَّة الامام وَ لاَ یَقتَدِی بأعمالِهِ؛ آگاه باشید که مبغوض ترین مردم نزد خداوند، کسى است که در ظاهر به راه و روشِ امام(علیه السلام) اقتدا مى‌کند؛ امّا به اعمال او اقتدا نمى کند». (کلینى، کافى، ج 8، ص 234، باب 8، ح 312)


نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام