عبدالرضا هلالی) متولد 1360, اصالتا اهل خرمشهر و بزرگ شده تهران است, متاهل و دارای دو کودک, دیپلمه نقشه کشی ساختمان و دانشجوی انصرافی حقوق قضایی, در حال حاضر در تهران پارس سکونت میکند. در سن, 12 سالگی در هیئت الرضا قاری قرآن بود و در همان سنین با شرکت در مجالس حاج منصور ارضی تقریبا آداب مداحی را آموخت, تا قبل از سال 1379 تنها اهالی منطقه میدان خراسان تهران او را به عنوان مداحی جوان میشناختند , اما از سال 1382 با برپایی هیئت الرضا در مسجد جامع ابوذر نام او نیز به عنوان مداح سرشناس اضافه شد.
از سال 1383 هیئت الرضا به حسینیه قهرودی ها نقل مکان کرد و شاید بتوان گفت بهترین و مساعدترین شرایط برای هیئت فراهم شده بود چرا که بعد از محرم 84 دشمنی ها علیه اهل بیت علیهم السلام بصورت جدی آغاز شد, تا آنجا که چندین بار هلالی را در خیابان و حتی یکبار در حسینیه، جلوی چشم خلق الله به باد کتک گرفتند, و یا از بدترین نامروتی ها و دشمنیها می توان به پخش کردن فیلم خصوصی عبدالرضا هلالی در بین عموم اشاره کرد , که او به خاطر شرایط روحی حضورش در هیئت به عنوان مداح کمرنگ شد. او بار دیگر با استمداد از اهل بیت علیهم السلام با برگزاری رمضان 1385 در حسینیه شهدای صباغچی فراغت خود از این جامعه نا آگاه را ثابت و مداحی را از سر گرفت.
مروری بر زندگی شخصی وی، نحوه آشنایی وی با مداحی و ماجرای تاسیس هیئت الرضا و همچنین نظرات وی در مورد سبک در مداحی را که در مصاحبه با تسنیم بیان کرده است را به صورت گزیده و خلاصه تری مرورخواهیم کرد.
شرکت در هیئات و شروع مداحی
شهید صابری؛ عامل آشنایی من با دستگاه امام حسین(ع): من در عرصه مداحی و ذاکری سابقه چندانی ندارم اما از سنین پایین به دستگاه امام حسین(ع) علاقهمند شدم و علتاش هم توجه شهید «عباس صابری» به ما بود که در تفحص سال 74 شهید شد. عباس صابری مرا به دستگاه امام حسین(ع) وارد کرد. این شهید یک بار در حالی که ما مشغول بازی فوتبال بودیم از کوچه ما رد شد و به تماشای بازی ما ایستاد. من به رفتار او علاقه بسیاری پیدا کردم چون خوشایند بود که یک بزرگتر با آن شمایل ظاهری و مذهبی بازی ما را نظاره میکند. همین توجه و دقت عباس صابری باعث شد به او گرایش پیدا کنم. شهید صابری به من گفت: ما هئیتی داریم، شما که انقدر خوب فوتبال بازی میکنید میتوانید به هیئت ما هم بیایید؟ گفتم بله؛ حتماً میتوانیم. بعد از اتمام بازی فوتبال به هئیتشان رفتم و این آغاز ورود من به روضههای هفتگی شد. محرم بود و مثل همه آنچه که درمورد محرم دیده و شنیده میشود در این ایام خیمه میزدند و علم و دستههای عزاداری به راه بود. آن موقع به هوای طبل و سنج به هیئات میرفتیم اما بعد از این که آشنایی من با شهید صابری شروع شد، در واقع به عمق مجالس و هئیت وارد شده بودم، فهمیدم که فضای هیئت خارج از ایام محرم میتواند به صورت هفتهای هم برگزار شده و در همه ایام برقرار باشد.
بعد از شروع، آشنایی من و شهید عباس صابری مقدمهای بود تا هر هفته بتوانم با این شهید به هئیت بروم؛ یک روز به عباس گفتم که صدای من خوب است و در مدرسهمان هم قرآن میخوانم، به من گفت: «قرآن خواندن را در جلسهها ادامه بده»؛ هفته بعد به خاطر قرآنخواندم به من تقویمی هدیه داد که دستنوشتهای روی آن نوشته بود. با دادن این هدیه من بیشتر تشویق شدم و گفتم اجازه بدهید من بخوانم. به من گفت خواندن مشکل ندارد اما آیا خواندن را بلدی؟ من هم آن شعر «برمشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا» را از مداحان یاد گرفته بودم و گفتم که این بخش را خیلی دوست دارم و علاقمندم در زمان واحد بخوانم.
ماجرای تاسیس هیئت هلالی
ماجرای خنده وسط اولین مداحی دوران نوجوانی
روز شهادت حضرت رقیه که هیئت برقرار بود، میکروفون را به من دادند و گفتند بخوان! من هم شعری که دوست داشتم را خواندم. یکی از هیئتیها که از رفقای نزدیکم بود هنگامی که سینه سنگین میزد دست بغلدستی به صورتش خورد و عینکش روی زمین افتاد. نشسته بود روی زمین و دنبال عینکش میگشت. من هم با دیدن این صحنه وسط مداحی پشت میکروفون خندهام گرفت خیلی ناجور. از خجالت میکروفون را انداختم و از هئیت فرار کردم. همه عصبانی شده بودند و گفتند دیگر این طرفها پیدایت نشود. خیلی گذشت تا شهید صابری من را بخشید بعد از مدتی هم به شهادت رسید. بعد از شهادت عباس، رفتیم گفتیم پرچم هیئت را به دست ما بسپارید تا آن را دوباره راه بندازیم. گفتند مگر بچه بازی است. گفتم حالا که نمیدهید خودمان راه میاندازیم. هئیت الرضا بسیجیان رهروان شهدا را راه انداختیم که با بسیج، نماز جماعت و مسجد گره خورد و وارد هئیت شدیم.
تمام شعرهای حاج منصور را با جزئیات مینوشتم
«شهید صابری» جرقه هئیت و روضهخوانی من بود تا اینکه خودم هم به دنبال جلسات مذهبی رفتم. قبلا صدای حاج منصور و حاج صادق آهنگران را شنیده بودم که در هیئت صنف لباس فروشها بودند من هم به آنجا میرفتم. سال 74 تمام شعرهایی که حاج منصور در صنف لباس فروشان یا در حرم سیدالکریم(ع) میخواند را با تاریخ، جزئیات دقیق و عین جملات مینوشتم و فردای آن روز در هیئت خودمان میخواندم. استاد آنچنانی نداشتم بیشتر کارم با عشق، علاقه و محبتی که به امام حسین(ع) داشتم؛ گره خورد. همه چیز این جلسه به راه افتاد تا اینکه به مراسم هفتهای تبدیل شد، سینه زنی واحد را دوست داشتم سینهزنی شور هم در آن به راه افتاد.
از منبع سبک آگاه نبودم
مداحان به خاطر فقدان سبک خوب همراه با شعر، به در و دیوار زدند و سراغ آهنگهای خاص رفتند
ما سابقا این را بد میدانستیم الان هم خیلی از شعرا میگویند که ما شعرِ سبک، نمیگوییم. من این سبک نگفتن را زیاد نمیپسندم. چرا که اگر کار برای اهل بیت(ع) است این هم خدمت محسوب میشود؛ چرا باید از زیر آن فرار کنیم؟ برای دستگاه امام حسین(ع) باید هر خدمتی که میتوانیم انجام دهیم. اگر برای مثال هلالی خاطی است و شعر لسآنجلسی خوانده بخاطر فقدان سبک خوب همراه با شعر بود. شعرا باید کار میکردند که نکردند که هلالی خواسته یا ناخواسته فلان شعر را خوانده است. البته این را هم بگویم اگر سبک نبود ما نباید لزوماً به سراغ این سبکها برویم. دارم میگویم علت انتخاب این سبکها، آن موقع چه بود.
عمداً از آهنگها برای سبک استفاده نکردم/اصلا اطلاعی از سابقه آن سبک نداشتم
شعرهایی که من خواندم کسی برایشان سبک نگفته بود. من خودم روی آن آهنگ گذاشتهام و شورهایی که خواندم را بیآنکه کسی برایشان سبک بگوید از روی کتاب برداشته و روی آن آهنگ گذاشتهام. گاهی هم مثلاً آقای ایکس آمده گفته این آهنگ قشنگ است بعد که آن را خواندهام فهمیدهام که مثلا آهنگش برای فلانی بوده و باور کنید به عمد از جانب بنده این اتفاق نیفتاده است و اصلاً اطلاعی از سابقه آن سبک نداشتم. اینگونه اتفاقات به خاطر این است که در این زمینه کار نشده که حضرت آقا فرمودند بروید ملودی خوب بگذارید این هنر را شما دارید. الان تازه یک بخشی از شاعران ما دارند وارد این حوزه میشوند.
*تسنیم: حالا که حضرت آقا این تذکر را دادند که شما این هنر را دارید که سبک و ملودی بسازید، اگر همچنان کسی با آگاهی سراغ این موضوع و سراغ سبک آهنگ لس آنجلسی برود، نظر شما درموردش چیست؟ چون طبیعتا مداحی با سبک آهنگ غربی باز همان آهنگ را یادآوری و تداعی میکند.
الان آنقدر سبک و شعر وجود دارد که اصلا نیازی نیست ما بخواهیم سراغ آهنگ فلان برویم. مگر اینکه از دست کسی در برود یا کارشناسی نشود. چه نیازی هست که آقای فلانی بیاید بگوید من سبک قشنگی دارم بیا و استفاده کن. آن موقع چون به اندازه کافی سبک نبود و یا به میزان محدودی وجود داشت از سبک هایی که به دستمان می رسید استفاده میکردیم. اما الان نیازی نیست. الان نوحههای ملودی عربی و ترکی میگویند مثلا نوحه امسال، ملودی ترکی سنتی است آهنگِ چیز خاصی هم نیست. برای اینکه عزاداری برای نوجوانان و جوانان؛ زیبا، قابل پذیرش و جذاب شود باید اقداماتی صورت بگیرد چون عزاداری تا به دل جوان ننشیند آن را نمیپذیرد و قابل پذیرش نیست. ما باید شعر و سبک زیبا و درخور داشته باشیم.
سبک سنتی باید ذائقه جوانان را هم تامین کند
جوان امروزی؛شاید با سبک سنتی وارد جلسه روضه امام حسین(ع) نشود و با سبک جدید بهتر جذب این جلسات شود اما تاحدی قبول دارم که برای آغاز خوب است. ببینید باید توجه به مبنا شود، برای ما مبنا معرفت و محبت اهل بیت(ع) است. اگر از دمی، ذکری، نوحه ایی و... به عنوان سبک سنتی یاد میشود به خاطر تاثیرگذاری است که اینها در جهت هدف دستگاه امام حسین(ع) داشته است مگر نه صرف قدمت که حرمتی ندارد.
این سنت را چه کسی گفته و باب کرده است؟ سبکی را که به آن سنتی میگوییم چه کسی آورده است؟ چون فقط قبلا این کار انجام میشده باید حالا ادامه پیدا کند یا به خاطر تاثیرگذاری باید به آن عمل کنیم؟ اگر بنا به تاثیرگذاری است که خب ممکن است یک سبک برای نسل و مخاطب امروز دیگر آن تاثیرگذاری قبل را نداشته باشد ما چه اصراری داریم با این روش جلو برویم؟ تازه ما باید تلاش کنیم بر مخاطبان این دستگاه بیافزاییم. البته باید حدود و اصول را مراعات کنیم ولی صرف نوآوری اشکالی ندارد. ما باید بپذیریم که جوان امروزی شاید با سبک سنتی وارد جلسه روضه امام حسین(ع) نشود و با سبک جدید بهتر جذب این جلسات میشود. حالا چه خوشمان بیاید چه نیاید. من خودم عاشق سبک سنتی هستم و با آن مشکلی ندارم اما باید بپذیریم که همه جوانها نمیپذیرند! برای علاقمند کردنش به همان سبک سنتی هم این سبک جدید میتواند فتح باب تلقی شود کما اینکه خیلی از بچه هیئتیها با این سبکها جدید آمدند و بعد این روزها از همان سبکهای قدیمی بیشتر بهره میبرند. یک فضایی برای ورود اولیه او نباید فراهم شود؟ توجه کنید منظور بنده بی بندوباری در مداحی به بهانه جذب نیست ولی میگویم می توان با شعر خوب و سبک مناسب و مضامین صحیح ولی متفاوت با سبکهای سنتی مداحی کرد و ذائقه جوانان را هم تامین کرد.
نظر خود را اضافه کنید.