متن پاسخ:
در اين رابطه نكاتى چند شايان توجه است:

1- دستورات صادره درمورد نشوز است و نشوز آن است كه زن در مقابل تكاليف اختصاصى‏اش يعنى تمكين و عفاف بدون هيچ عذر موجهى سرپيچى نمايد.

جالب اين است كه اگر زنى از انجام كارهاى خانه، بچه‏دارى و... سرباز زند شارع مقدس هيچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده و لذا مرد نمى‏تواند در اين موارد واكنش نشان دهد.

بنابراين آيه فوق در رابطه با بسيارى از مسائل اختلافى زوجين ساكت است و هيچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده جز در دو مورد فوق كه زن با پيمان ازدواج تعهد به آنها را ملتزم شده .

2-(نشوز) مسلماً امرى برخلاف حقوق مرد است و براى مقابله با آن بهترين راه اين است كه قبل از مراجعه به ديگران مشكل را در داخل خانه حل نمود، ولى اگر چنين چيزى ميسر نبود آنگاه نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن ديگران مى‏رسد كه در آيه بعد سالمترين راه آن عنوان شده است.

3-حل مسأله نشوز در داخل خانه نيز به اشكال مختلفى انجام پذير است و جالب اين است كه خداوند از ملايمترين راه‏ها شروع نموده و در صورت تأثير گذارى آن مراتب بالاتر را اجازه نداده است.

لذا در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز نموده است.

چنين روشى حكيمانه‏ترين شيوه در حل مشكلات زوجين است.

ليكن اگر زنى در برابر اندرزها و نصايح شوهر سر تسليم فرود نياورد و همچنان بر تخلف از حقوق زوج پايدارى ورزيد چه بايد كرد؟

در اينجا نيز خداوند راه دومى را پيشنهاد نموده است كه از حد برخورد منفى عاطفى بالاتر نمى‏رود و آن خوددارى از همبستر شدن با وى مى‏باشد.

در اينجا نيز اگر مشكل حل شد ديگر كسى حق پيمودن راه سوم را ندارد، امّا اگر زن در چنين وضعيتى نيز سرسختى نشان داده و حاضر به تأمين حقوق طرف مقابل نگرديد چه بايد كرد؟

در اينجا چند راه قابل تصوير است:

الف) مرد حقوق خود را ناديده انگارد ودر مقابل نشوز زن به كلى ساكت شود، هر چند ساليان دراز اين برنامه ادامه يابد.

چنين چيزى براساس هيچ منطقى قابل الزام نيست و اختصاص به مرد هم ندارد، يعنى در هيچيك از نظامهاى حقوقى جهان نمى‏توان به صاحب حقى الزام كرد كه در برابر حقوق خود ساكت شود و دم نزند، يعنى از نظر اخلاقى، آن هم در موارد خاصى مى‏توان چنين توصيه‏اى نمود ولى نبايد بين مسأله حقوقى و اخلاقى خلط كرد.

از طرف ديگر نشوز زن اقسامى دارد كه برخى از آنها مسلماً به زيان خود او هم تمام مى‏شود و بر مرد لازم است كه به عنوان مدير كانون خانواده كنترل هدايتگرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد..

ب) راه ديگر آن است كه مرد از هر طريق ممكن استيفاى حقوق نمايد.

چنين چيزى را هرگز شارع اجازه نمى‏دهد و براى استيفاى حق روشهاى معينى وضع نموده است، زيرا در غير اين صورت ممكن است به زن ستم شود و انواع مفاسد و مظالم ديگر به بار آيد.

ج) راه ديگر آن است كه مرد با مراجعه به ديگران اعم از مراجع قضايى يا افراد ذى‏نفوذ ديگر حقوق خود را استيفاء كند، چنين چيزى اگر چه ممكن است حق مرد را تأمين كند ولى هنوز با امكان حل مشكل در داخل خانه بهتر است مسأله به بيرون كشيده نشود. زيرا ابراز خارجى مسائل داخل خانه آسيب‏هاى فراوانى براى خانواده به بار مى‏آورد كه در اينجا جاى ذكر آن نيست، لذا خداوند حكيم حل خارجى را به عنوان آخرين راه ممكن پيشنهاد مى‏نمايد.

د) راه ديگر آن است كه مرد اندكى قاطعانه‏تر از برخورد منفى عاطفى فوق برخورد نمايد. لذا قرآن مجيد به عنوان آخرين راه حل ممكن در داخل خانه مسأله «ضرب» را مطرح نموده است.

البته اين مسأله نيز حدودى دارد كه هرگز با آنچه در اذهان عمومى يا تبليغات مسموم مطرح مى‏شود، سازگارى ندارد.

در رابطه با حدّ و چگونگى زدن، علامه مجلسى (ره) در بحار الانوار، ج 104، ص 58 روايتى از فقه‏الرضا (ع) نقل نموده است كه. والضرب بالسواك و شهبه ضرباً رفيقاً؛ زدن بايد با وسايلى مانند مسواك و امثال آن باشد، آنهم با مدارا و ملايمت. ظاهر روايت فوق به خوبى نشان مى‏دهد كه «ضرب» بايد در پايين‏ترين حد ممكن باشد و هرگز نبايد اندك آسيبى بر بدن وارد كند. وسيله‏اى كه در اين روايت اشاره شده چوبى بسيار نازك مانند سيگار و سبك و كم ضربه‏اى است.

نكته ديگرى كه از آيه شريفه به دست ميآيد اين است كه دستور فوق جنبه موقت و گذرا دارد و نبايد به آن مداومت بخشيد، زيرا به دنبال اين عمل دو واكنش احتمال مى‏رود:

يكى آن كه زن به حقوق مرد وفادار شود، در اينصورت قرآن مى‏فرمايد: (فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلا؛اگر به اطاعت درآمدند بر آنها ستم روا مداريد.) يعنى، اگر زن در برابر حقوقى كه بر آن پيمان بسته است تسليم شد ديگر مقابله با وى ظلم و تجاوز است.

واكنش ديگر آن است كه همچنان سرسختى نشان دهد و كانون خانواده را گرفتار تزلزل و بى‏ثباتى نمايد، در اين رابطه در آيه بعد فرموده است: ( وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ يُرِيدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اَللَّهُ بَيْنَهُما إِنَّ اَللَّهَ كانَ عَلِيماً خَبِيراً؛

اگر خوف گسست در بين آن دو يافتيد، پس حكمى از ناحيه مرد و حكمى از بستگان زن برگزينيد، اگر از پى آن خواستار صلاح باشند خداوند بين آنان وفاق ايجاد خواهد كرد، همانا خداوند دانا و آگاه است.).

نكته جالب توجه اين است كه قرآن مجيد در آخرين مرحله گشودن گره را به دست نزديكان و بستگان قرار مى‏دهد تا مسأله با سلامت هر چه بيشتر روال خود را طى كند و براى اينكه حقى از هيچيك از طرفين زايل نشود و تبعيضى رخ ننمايد فرموده است كه از هر جانب حكمى برگزيده شود و با رعايت حقوق و مصالح طرفين مشكل را برطرف نمايند.

خلاصه در اين حكم شرايط زير ديده مى‏شود:

(1) اختصاص به مورد سرپيچى زن از تكليف خود و حقوق مسلم مرد دارد، حقوقى كه با پيمان ازدواج، زن وفادارى خود نسبت به آن را متعهد شده است؛

(2)در راستاى حل مشكل در داخل خانه و خوددارى از بروز آن در خارج از منزل وضع شده؛

سومين مرحله حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پيشين روا نيست. (3)؛

4-حد آن نازلترين مرتبه ضرب است و نبايد موجب كمترين آسيبى بر بدن زن شود؛

5-موقتى است و چه داراى نتيجه مثبت و چه منفى باشد بايد به زودى از آن دست كشيد.

نكته ديگرى كه شايان ذكر است اين است كه اساساً ديدگاه شارع نسبت به زدن همسر نگرشى منفى است و نصوص زيادى در نهى از اين عمل وارد شده است. اين روايات همه در زمانى بيان شده كه خشونت عليه زنان از توهين و فحاشى تا ضرب و جرح و حتى قتل را شامل مى‏شد، و اسلام آنها را تحريم و مستوجب مجازات فقهى و قضايى در دنيا و عذاب آخرت دانست.

نكته‏اى كه لازم است در پايان به آن اشاره كنيم اين كه اصولاً در بررسى يك كتاب بويژه كتب مهم نبايستى تنها با ديدن يك آيه در موردى به قضاوت نشست.

حال اگر آن كتاب كتاب آسمانى باشد موضوع اهميت فوق العاده‏ترى پيدا مى‏كند. وقتى مى‏توان درباره نگاه قرآن به زن و مرد سخن گفت كه مجموعه آيات در اين زمنيه ديده شود.

بنابراين وقتى مى ‏توان ديدگاه در اين زمينه ارائه داد كه به مجموع آيات قرآن نظر شود.

ثانياً: قرآن براى خود مفسّر و مبيّن تعريف كرده است : ( وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ اَلذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ

؛ و ما قرآن را بر تو نازل كرديم تا براى مردم آنچه را كه ما نازل كرديم بيان كنى» حال براى درك محدوده معناى يك آيه بايستى ديگر ادله را در سنت مورد توجه قرار داد.

چنانكه براى فهم آيه قوامون بايستى آيات ديگر و هم چنين روايات صحيحى كه براى تبيين محدوده هر يك از آنها وارد شده مورد توجه قرار گيرد.



پى ‏نوشت‏

این پاسخ برگرفته از نرم افزار پرسمان است.

1 . تفسير الميزان، ج 4، ص 2151 .

 

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام