اين پرسش ميتواند 2 حالت داشته باشد؛ يكي پرسش از عنوان كلي علم خداوند و معناي آن؛ و دوم پرسش از معناي اصطلاح و عبارت (العلم عند الله).و از آنجا كه احتمال دوم قويتر به نظر ميرسد، پاسخ احتمال نخست را فشرده بيان ميكنيم و بعد احتمال دوم را مورد بررسي قرار خواهيم داد.
كلمهي «علم» در قرآن كريم در موارد متعددي آمده است و مجموع كلماتي كه مادهي (ع ـ ل ـ م) در آنها به كار رفته به 145 مورد ميرسد.1
«علم» در لغت به معناي شناخت، درك يا دانستن چيزي است.2
علم يكي از صفات ذاتي خداوند متعال به شمار ميآيد؛ بدين معنا كه خداوند به همه چيز و همه كس و احوال و اتفاقات پيشين و آينده و ... عالم و آگاه است، اما نه آنگونه علمي كه بشر به ديگر چيزها دارد زيرا بشر، ذاتي دارد كه ميتواند داراي صفت علم يا جهل (دانايي يا ناداني) باشد. چرا كه عقل و خرد هر انساني در ابتداي خلقت، خالي از هر گونه بينش و دانشي است و بايد آموزش ببيند و كاملاً محتاج به لطف خداوند است تا از علم او بهره گيرد. و به عبارت بهتر، يعني علم انسان «حصولي» است.
اما خداوند، عالمي است كه علمش متصف به زمان يا محدود به چيزي نميباشد و كسب كردني و «حصولي» نيست. و علم خداوند عين وجود و ذات او ميباشد:(... خدا آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است، ميداند؛ و خدا به هر چيزي داناست.)3
علم خداوند را ميتوان از راههاي متعددي اثبات كرد كه تفصيل آن در كتابهاي عقائد آمده است.4
نكتهي ديگر اينكه علم از صفات ذاتي خداوند است؛ پس خداوند عالم حقيقي است و علم حقيقي فقط از آن اوست؛ مرحوم علامه طباطبايي(ره) در تفسير الميزان ميفرمايد: «اگر منظور از علم را [در ذيل آيهي: ولا يحيطون بشيء من علمه] معناي مصدري يا اسم مصدري بدانيم دلالت بر اين دارد كه علم تمامش براي خداوند است و هيچ علمي نزد هيچ عالمي نيست مگر آنكه جزئي از علم خداست... و ميتوان براي اثبات اين معنا آيهي: (... كه تنها او دانا [و] فرزانه است)5 و آيهي: (و خدا ميداند و شما نميدانيد)6 و آيههاي ديگري را شاهد آورد.»7
بنابراين آنجايي كه در مورد مراتب علم خداوند پرسيده بوديد بايد بگوييم كه خداوند عالم به همه چيز و همهي اتفاقات و حوادث واقع شده و واقع نشده ميباشد؛ و به گفتهي خود قرآن كريم حتي: (خدا) چشمهاي خيانتكار و آنچه را در سينهها پنهان ميدارند، ميداند)8
اما در مورد احتمال دوم پرسش، يعني بررسي تركيب «العلم عند الله»، بايد گفت: اين عبارت 2 بار و عبارت «علمها عند ربّي» و «علمها عند الله» نيز هر كدام 2 بار در قرآن كريم آمده است.
مورد اول «العلم عند الله» مربوط به داستان حضرت هود(ع) با قوم عاد است، آنجا كه قوم سركش و گنهكار او براي مسخره و انكار نمودن وعدههاي الهياش به او گفتند:
(قوم عاد) گفتند: «آيا نزد ما آمدي تا ما را از معبودانمان بازگرداني؟! پس اگر از راستگوياني، آنچه را (از عذاب) به ما وعده ميدهي براي ما بياور!)9 و حضرت هود(ع) به آنها پاسخ داد: «(هود) گفت: علم (به زمان عذاب) فقط نزد خداست...»10
معناي عبارت مذكور اينگونه ميشود كه «علم به زمان وقوع عذاب نزد خداوند است»11 و الف و لام «العلم» بدل از مضاف اليه محذوف است يعني به جاي «علم العذاب»، «العلم» آورده شده است.
مورد دوم آيهي 26 سورهي ملك است كه آنجا نيز در پاسخ منكران روز جزاء ميگويد: (بگو: علم (آن) تنها نزد خداست؛ و من فقط هشدارگري روشنگرم.)12
بنابراين معناي (العلم عند الله) در اينجا علم به زمان وقوع روز قيامت است كه فقط نزد خداوند است؛ البته علامه طباطبايي(ره) در تفسير اين آيه ميفرمايد: «اگر الف و لام (العلم) را ال «عهد» بدانيم به معناي «العلمُ بوقت الحشر» معنا همان است كه گفته شد، ولي اگر الف و لام «جنس» بدانيم معنا اين گونه ميشود: حقيقت علم تنها نزد خداوند است و احاطه به هيچ جزئي از آن نميتوان پيدا كرد مگر با اذن خداوند.»13
با توجه به اين احتمال معناي (العلم عند الله) اين است كه همهي علم از آن خداست و هيچ علمي از ذات خدا دور نيست. اما در چهار مورد ديگر كه عبارت (علمها عند ربّي) يا (عند الله) آمده بايد گفت: در آيهي آن همان معناي «علم به روز قيامت» ميباشد يعني ضمير «ها» در «علمها» به كلمهي «الساعة» باز ميگردد كه در آيههاي قبلش به كار رفته است.
و آيهي 52 سورهي طه كه مربوط به داستان موسي و فرعون است؛ در آيهي قبلش فرعون از حضرت موسي(ع) ميپرسد: (فرعون) گفت: پس حال گروهها (و نسلها)ي نخستين چيست؟!)14 و حضرت موسي(ع) پاسخ ميدهد: ((موسي) گفت: علم آن در كتابي، نزد پروردگارم است؛ پروردگارم گمراه نميشود و فراموش نميكند.)15 بنابراين منظور از (علمها عند ربّي) در اين آيه، علم خداوند به سرنوشت و عاقبت نسلها و اقوام مختلف است.
نتيجهگيري:
البته ميتوان با قرينه گرفتن معناي آن سه آيهي ديگر و اينكه در آنها كلمهي (إنما) كه مفيد حصر است آمده، اينگونه نتيجه گرفت كه همگي درصدد بيان اين نكته است كه: علم و آگاهي به روز جزاء و سرنوشت انسانها و افراد مختلف بدون هيچ كم و كاستي فقط نزد خداست.
در پايان و با توجه به آنچه گذشت اين نكتهها را ميتوان دستهبندي كرد كه:
1. علم خداوند از صفات ذاتي اوست و زمان، حد يا كيفيتي ندارد.
2. تمام علم فقط از آن خداست و علم انسان جزئي از علم اوست.
3. علم به زمان روز قيامت و سرنوشت اين دنيا و مردم آن تنها نزد خداوند محفوظ و معلوم است.
4. عبارت العلم عند الله بسته به جايگاهي كه در آن واقع شده معانيِ مختلفي ميتواند داشته باشد ولي ميتوان معناي جامعي از همهي آنها بدست آورد كه بيان شد.
1 . يعني كلمات و افعالي كه در برگيرندهي معناي علم هستند. ر.ك: المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم، محمد فؤاد عبدالباقي، موسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت، لبنان، چاپ اول، 1420 هـ . ق.
2 . مفردات راغب، راغب اصفهاني (م. 425 هـ . ق) تحقيق صفوان عدنان داوودي، دارالقلم دمشق، مادهي (علم) و پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، دكتر محمدعلي رضايياصفهاني، انتشارات كتاب مبين، تهران، چاپ دوم، 1381.
3 . «وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي السَّماوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ...» حجرات / 16.
4 . ر.ك: آموزش عقايد، استاد محمدتقي مصباح يزدي، شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات.
5 . «إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ»، يوسف / 83.
6 . «وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ»، آل عمران / 66.
7 . الميزان في تفسير القرآن، علامه سيد محمدحسين طباطبايي، جلد 2، ص 334. موسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت، چاپ سوم، 1393 هـ . ق.
8 . «يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ» غافر / 19.
9 . «قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ» احقاف / 22.
10 . «قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ...» احقاف / 23.
11 . الميزان في تفسير القرآن، ج 18، ص 211.
12 . «قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُعِندَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ» ملك / 26.
13 . الميزان في تفسير القرآن، ج 19، ص 364.
14 . «قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَي» طه / 51.
15 . «قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لاَّ يَضِلُّ رَبِّي وَلاَ يَنسَي» طه / 52.
نظر خود را اضافه کنید.