چنين حديثي در اصول كافي ذكر شده است.(1)
اوّلاً بايد توجه داشت كه حضرت آدم(ع) پايهگذار حرص نيست، بلكه حرص و اوصاف ديگر خوب و بد، مربوط به ماهيت انسان است؛ زيرا او موجودي است زميني و مادي و داراي آزادي. اختيار چنين موجودي (كه تكامل و انحطاطش در گرو انتخاب خودش است) لازمه هستياش اين است كه در نهادش گرايشهاي مثبت و منفي وجود داشته باشد تا با استفاده از آزادي و اختيار خويش يكي از دو راه سعادت يا شقاوت را انتخاب نمايد. حرص نيز يكي از اوصاف رذيلهاي است كه منشأش نفس انساني است.
ثانياً درست است كه حرص از ريشههاي كفر شمرده شده است، ولي بدان معني نيست كه حرص همواره منجر به كفر و انكار گردد، بلكه بدين معني است كه حرص ميتواند از عوامل كفر باشد. از اين رو مرحوم علامه مجلسي در شرح حديث مورد بحث فرموده: گويا مراد از ريشههاي كفر گناهاني است كه گاهي موجب كفر شود، نه هميشه، و كفر نيز معاني بسيار دارد، مانند انكار خداوند و عناد و لجاج نسبت به صفات خدا، نيز مانند انكار پيامبران و انكار تعليمات آنان، و مانند نافرماني خدا، و ناسپاسي نعمتهاي خدا، تا برسد بهترك اولي. پس حرص گاهي سبب ترك اولي و گاهي موجب گناه صغيره يا كبيره ميشود تا برسد به شرك و انكار خدا. حرص حضرت آدم(ع) موجب ترك اولاي او شد، ولي در فرزندانش تكامل پيدا كرد تا به كفر و انكار خدا رسيد.(1)
بنابراين پايه گذار حرص حضرت آدم()ع) نبود، بلكه ريشه حرص مانند ساير اوصاف در نفس انسان است. از طرفي حرص حضرت آدم(ع) موجب ترك اولي شد، نه سبب كفر. از سوي ديگر كفر معاني بسيار دارد كه از ترك اولي تا شرك را شامل ميشود. در حديث شريف كفر در معناي وسيع به كار رفته و مراد اين است كه يكي از اوصاف زشتي كه منجر به ترك اولي يا منتهي به معصيت و انكار خدا ميگردد، حرص است، نه اين كه حرص حتماً به كفر منتهي ميشود.
پي نوشتها:
1. بحارالانوار، ج 69، ص 104.
نظر خود را اضافه کنید.