در كتاب «اشك روان بر امير كاروان» ترجمه كتاب «الخصائص الحسينية» تأليف آيتالله حاج شيخ جعفر شوشتري (;) (كه به خاطر امانت داري عين عبارات نقل ميشود) چنين آمده است: در بيان ثبوت خصايص سوره حمد و بسمالله از براي جناب حسين (ع) پس ميگوييم : سوره حمد امّالكتاب است و حسين(ع)ابوالائمة الاطياب است(65).
سوره حمد كنز اطاعت است و حسين (ع) اسباب شفاعت است(66).
سوره حمد وانيه است و حسين (ع) وافي به اسباب مغفرت است.
سوره حمد شافي است و حسين (ع) تربتش شفا است(67).و خونش شفا بوده چنانكه در قضية دختر يهودي معروف است(68)، و اشكي كه بر او ريخته ميشود شفا است كه خاموش ميكند آتشهاي باطني و ظاهري را، كه اگر قطرهاي از آن در جهنّم بيفتد حرارت او را خاموش ميكند، چنانكه در حديث است(69). سوره حمد كافيه است و حسين محبتش كافي است، سوره حمد معادل قرآن است و حسين (ع) شريك قرآن و معادل قرآن است، در وديعه گذاشتن پيغمبر(9).
سوره حمد سبع المثاني است چون هفت آيه است و دو دفعه نازل شده و حسين (ع) از براي او خصوصيتي است كه آن جناب دو مرتبه نازل شده است از آسمان، و دو مرتبه صعود نموده; پس روحش نزول نموده وقت ولادتش و(صعود نموده) وقت وفاتش، مانند باقي ائمه و انبيأ و جسد آن حضرت را بالا بردند باز فرود آوردند، و اين از خصايص آن جناب بود; چنانكه در روايات است كه چون آن حضرت را شهيد نمودند و سر مباركش را به نيزه كردند و به كوفه بردند، ملائكه نازل شدند و آن جسد شريف را با همان حالت به آسمان پنجم بردند و با صورت علي (ع) در آن جا، نگاه داشتند و اهل آسمانها به او نظر نمودند كه به خون آلوده است; پس بر قاتلش لعنت كردند، آنگاه برگردانيدند او را به محلّش در كربلا(70). و در اين امور حكمتهاي خفيّه است كه فهم ما به كنه آن نميرسد و خدا عالم است به آن.
سوره حمد، كسي آن را بخواند و مؤمن باشد به ظاهر و باطن آن، خداوند او را عطا كند به هر حرف، حسنهاي كه افضل باشد از تمام دنيا(71). و حسين (ع) هر كس او را ذكر نمايد و گريه كند، عطا كند خدا به او به هر اشكي، حسنهاي كه بهتر است از دنيا و مافيها، و هر كس او را زيارت كند عطا كند خدا او را به هر حرفي، حسنهاي كه افضل است از تمام دنيا.
بسمالله در صدر صدو چهارده موضع از قرآن است و حسين (ع) صدو چهارده چيز دارد كه همه اسباب غفرانند.
بسمالله مذكور ميگردد در وقت ذبح و نحر(72) به جهت تكليف شرعي، و حسين ذكر ميشود(73) در وقت ذبح و نحر و قتل به جهت اشدّيت قتل و نحر او از هر قتلي و نحري، چنانكه در حديث نبوي مذكور است(74).
پاورقي:
65- بحار. جلد 43. ص 295- مناقب ابن شهرآشوب. جلد 3. ص 226 به نقل از سليم بن قيس. 66- بحار. جلد 44. ص 242 - منتخب طريحي. جلد 1. ص 48.
67- بحار. جلد 44. ص 221 - امالي طوسي. جلد 1. ص 324 الي 325. 68- بحار. جلد 45. ص 192 - منتخب طربحي. جلد 1. ص 61.
69- بحار. جلد 45. ص 290 - كامل الزيارات. باب 32. ص 102.
70- بحار. جلد 45. ص 229 - كتاب المختصر. ص 146 الي 147. به نقل پاورقي بحار.
71- بحار. جلد 89. ص 227 - مجمع البيان. جلد 1. ص 18 - عيون الاخبار. جلد 1. ص 302. 72- نحر به معناي كشتن شتر، و ذبح به معناي سربريدن حيوانات ديگر است.
73- يعني باديدن هر صحنهاي از ذبح، نحر و قتل، ببيند و به ياد حادثه هولناك قتل آن حضرت ميافتد.
74- بحار. جلد 44. ص 264 - تفسير فرات. ص 55.
نظر خود را اضافه کنید.