http://karballa.ir/images/images/karballa1/788787.jpg

واژه «زيبايى» بر اساس تعريف دانشوران لغت، عبارت است از نظم و هماهنگى كه همراه با عظمت و پاكى، در شيئى وجود دارد و عقل و تخيل و تمايلات عالى انسان را تحريك مى‏كند و لذت و انبساط پديد مى‏آورد(1). چنان كه برخى ديگر مى‏گويند: «زيبايى به معناى شكوه و زينتى است كه بر تصاوير و معانى واقع مى‏شود». و حالتى است كه در شخص يا شى‏ء زيبا وجود دارد. از ديدگاه فلاسفه، جمال و زيبايى، صفتى است كه در اشيا مورد ملاحظه قرار مى‏گيرد و حالت رضايت و شادمانى را در درون آدمى به وجود مى‏آورد(2).


به گزارش شفقنا، عنايت‏اللَّه شريفى در شماره ی 7 مجله ی مکتب اسلام در سال 87 نوشت:‏ ابن‏سينا - فيلسوف مسلمان - ده قرن پيش بر اين باور است كه زيبايى و شكوه هر چيزى عبارت است از اين‏كه به گونه‏اى باشد كه بايد باشد(3). استاد محمدتقى جعفرى، زيبايى را نمودى نگارين و شفاف بر روى كمال مى‏داند كه عبارت است از قرار گرفتن يك موضوع در مجراى بايستگى‏ها و شايستگى‏هاى مربوط به خود(4).
بنابراين، زيبايى، وصف و حالت موجود در خارج و عالَم عين و وجود است كه با ايجاد رابطه بصرى و لمسى، توسط انسان درك مى‏شود و احساس خوشايند آن در درون آدمى سبب ايجاد حالت رضايت و سُرور مى‏گردد. اين چنين حالت روحى‏يى، برگرفته از فطرتِ رو به كمال بشر بوده و حالتى نسبى و اضافى است.

اقسام زيبايى‏ها در قرآن‏
وقتى با ديده انديشه به عالَم وجود مى‏نگريم، دو نوع زيبايى را مى‏يابيم. يكى زيبايى‏هايى كه بدون تصرف آدمى در سطوح جهان هستى زيباست. ديگر آن كه پديده‏هايى كه با خلاقيت خدادادى انسان و به كوشش او به وجود مى‏آيند. مى‏خواهيم به بررسى زيبايى از ديدگاه قرآن در دو گونه آن بپردازيم:

1. زيبايى‏هاى وجودى‏
بى‏شك هر انسانى، آن‏گاه كه به تماشاى صحنه‏هاى مختلف عالم هستى مى‏پردازد، از ديدن پاره‏اى از آن‏ها چنان لذت مى‏برد كه درصدد تكرار آن لذت و سُرور برمى‏آيد.
كانت مى‏گويد: «از تماشاى دو منظره، هرگز سير نخواهم شد، آسمان لاجوردين پرستاره كه تجسمى از يگانگى دارد و وجدان آدمى كه شگفتى‏هايش قابل توصيف نيست».
ويكتور هوگو نيز مى‏گويد: «در دنيا تماشاگاهى بزرگ وجود دارد كه دريا ناميده مى‏شود. تماشاگاهى بزرگ‏تر وجود دارد كه آسمان ناميده مى‏شود و تماشاگاهى عظيم‏تر از آن، كه وجدان آدمى ناميده مى‏شود».
قرآن مجيد بارها زيبايى‏هاى وجودى عالم هستى را يادآور مى‏شود و به ترسيم تصويرى گويا و زنده از آن مبادرت مى‏ورزد و پيامد آن، هدف نظاره‏كردن آن‏ها را گوشزد مى‏نمايد.

مهم‏ترين زيبايى‏هاى وجودى از ديدگاه قرآن‏
زيبايى آسمان و ستارگان‏
در چندين مورد از آيات قرآن، به زيبايى آسمان و آراستن آن به ستارگان تصريح شده است و خداوند عمل زيباسازى آن را به‏طور مستقيم به خود نسبت مى‏دهد و با برقرارى رابطه زيبايى ميان آسمان و ستارگان و تشبيه‏هاى گوناگون، به نگريستن و توجه به اين زيبايى تأكيد مى‏ورزد:

كانت مى‏گويد: «از تماشاى دو منظره، هرگز سير نخواهم شد، آسمان لاجوردين پرستاره كه تجسمى از يگانگى دارد و وجدان آدمى كه شگفتى‏هايش قابل توصيف نيست».
«إنّا زَيَّنَا السَّماء الدُّنيا بِزينَةِ الكواكب(5)».
«به راستى، آسمان دنيا را به زيور ستارگان آراستيم».
«...و زَيَّنَا السَّماءَ الدُّنيا بِمَصابيحَ و حِفظاً ذلِكَ تقديرُ العزيزِ العليم(6)».
«...و ما آسمان دنيا را به چراغ‏ها (ستارگان) آراستيم و آن را به خوبى حفظ كرديم، اين است اندازه‏آفرينى آن پيروزمند دانا».
«و لَقَدْ جَعَلْنا فِى السَّماءِ بُرُوجاً و زَيَّنّاها لِلنّاظِرينَ(7)».
«و به يقين، در آسمان برج‏هايى قرار داديم و آن را براى بينندگان آراستيم».
«أفَلَمْ يَنْظُروا إلَى السَّماءِ فَوْقَهُم كَيْفَ بَنَيْناها و زَيَّنّاها و ما لَها مِنْ فُروجٍ(8)».
«آيا به آسمان بالاى سرشان نظاره نمى‏كردند كه چگونه آن را ساخته و زيبا گردانديم و هيچ شكافى در آن وجود ندارد؟».
خداوند متعال در اين آيات، انسان را به تفكر در زيبايى آسمان - به ويژه - آن زمان كه ستارگان همچون چراغ‏هاى زيبا در آن مى‏درخشند فرامى‏خواند. اصل خلقت آسمانِ بدون شكاف و آراسته به ستارگان، تنها براى حفظ و نفع‏رسانى نيست، بلكه بدين منظور است كه هر بيننده‏اى هنگام تماشاى آن سُرورِ لذت‏بخش حاصل از زيبايى‏اش را در خويش بيابد و از آن احساس لذت نمايد تا اصل تكوُّن آن و آراستن آن به برج‏ها و چراغ‏ها او را به تفكر و شناخت آفريدگار آن‏ها واصل نمايد.

زيبايى خلقت انسان‏
زيباترين زيبايى‏هاى عالم هستى، زيبايى خلقت انسان است. خداوند در سوره «تين» پس از آوردن سوگندهاى چهارگانه (سوگند به انجير و زيتون، طور سينين و شهر امن (مكه) مى‏فرمايد: «لَقَد خَلَقْنَا الإنسانَ فى‏ أحْسَنِ تَقْويمٍ». «هرآينه ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريده‏ايم».
بهترين و زيباترين تقويم، با گستردگى مفهومى خود، اين مطلب را بيان مى‏كند كه خداوند انسان را موزون و شايسته آفريد. بنابراين، دو جهت اصيل انسانى يعنى جسمى و روحى، در زيباترين شكل موزونى آفريده شده است. عظمت تقارن زيبايى خلقت فيزيكى و روحى انسان تا آن‏جاست كه تاكنون هيچ تحقيق بشرى ادعا نكرده است كه بر همه عظمت فعاليت‏هاى مغزى و روانىِ انسان احاطه دارد. در دو سوره ديگر آمده است: «...و صَوَّرَكُم فَأحْسَنَ صُوَرَكُمْ...(9)». «...و صورت شما را كشيد و اين صورت‏گرى را زيبا و نيكو انجام داد...».
چه در مقايسه با صورت ديگر جانوران و چه از جهت نيكويى، خلقت انسان و تناسب و هماهنگى ميان اندامش، زيباترين تصوير را برايش ايجاد كرده است كه اگر با نگاه طبيعى و بدون غبار به آن بنگريم، نوعى نيكويى و زيبايى كلّى را در آن مى‏يابيم.

زيبايى حركت حيوانات‏
قرآن مجيد علاوه بر فوايد حيوانات براى انسان، به زيبايى حركت آنان مى‏پردازد: «و لَكُم فِيها جَمالٌ حينَ تُرِيحونَ و حين تَسْرَحونَ(10)». «و در آن‏ها براى شما منظره زيبايى است كه در هنگام شامگاهان آن‏ها را به جايگاه خود برمى‏گردانيد و صبح‏گاهان كه آن‏ها را به چرا مى‏بريد».
منظره جالب و زيباى حركت دسته‏جمعى گوسفندان و چهارپايان به سوى چراگاه، سپس بازگشت‏شان به سوى استراحت‏گاه، بيانگر يك حالت روانى تحقق يافته در انسانِ نظاره‏گر بر آن‏هاست كه از دو نوع حركت دسته‏جمعى ايجاد شده است.
در آيه‏اى ديگر مى‏فرمايد: «و الخَيْلَ و البِغالَ و الحَميرَ لِتَرْكَبوها و زينة و يَخلُقُ ما لا تَعْلَمون(11)». «و هم‏چنين اسب‏ها و استرها و الاغ‏ها را آفريد تا بر آن‏ها سوار شويد و هم مايه زينت شما باشد و چيزهايى مى‏آفريند كه شما نمى‏دانيد».
اين آيه نيز زينت‏بودن اين حيوانات را براى انسان - آن هنگام كه بر آن‏ها سوار مى‏شود - تصوير مى‏كند و اين نوعى از زيبايى است كه در زندگى اجتماعى ظاهر مى‏گردد؛ زيرا سواره به حركت درآمدن، نشاط و وقار بيشترى دارد. البته با بيان اين نكته در پايان اين آيه كه مَرْكب‏هاى ديگر در آينده مى‏آفريند و در اختيار بشر قرار مى‏دهد نيز به زيبايىِ آن‏چه در آينده خلق مى‏كند اشاره مى‏كند: «و يخلق ما لا تعلمون».
اميرالمؤمنين على‏عليه السلام به توصيف طاووس پرداخته است و آن را از شگفت‏انگيزترين پرندگان در آفرينش معرفى مى‏كند؛ زيرا پرهايش همچون دسته‏گلى است كه از شكوفه‏هاى رنگارنگ گل‏هاى بهارى فراهم آمده است و...

زيبايى منظره‏هاى زمين‏
در آيات متعددى از قرآن، درباره زيبايى منظره‏هاى زمين سخن به ميان آمده است كه خداوند انسان‏ها را به اين مناظر زيبا توجه مى‏دهد و به تفكر و دقت در آن فرامى‏خواند: «....و أنزَلَ لَكُم مِنَ السَّماءِ مآءً فَأنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ....(12)». «...و براى شما از آسمان، آبى فرستاد و به وسيله آن آب، باغ‏هايى سُرورانگيز رويانيديم....».
در اين آيه، نمودهاى زيبايى زمين به وسيله گل‏ها، درختان و چمن‏زارها و ديگر روييدنى‏ها، به خداوند نسبت داده شده است تا سبب سرور و بهجت انسان بيننده آن‏ها شود. در آيه ديگرى نيز مى‏فرمايد: «ألَمْ تَرَ أنَّ اللَّهَ أنزل مِنَ السَّماءِ مآءً فَتُصبحُ الأرضُ مُخْضَرَّة إنَّ اللَّه لَطيفٌ خَبيرٌ(13)». «آيا نديدى كه خداوند از آسمان، آب فرستاد و زمين سبز و خرم گشت؟ بى‏شك خداوند لطيف و آگاه است».
فرستادن آب از آسمان و به دنبال آن، سبز و خرم‏شدن زمين، لطفى از سوى خداوند به شمار رفته است. مولاى سخن - اميرالمؤمنين‏عليه السلام - در سخنى زيبا، زينت زمين را اين‏گونه بيان مى‏كند:
«پس زمين به وسيله باغ‏هاى زيبا، همگان را به سرور و شادى دعوت كرده است. با لباس نازك گلبرگ‏ها كه بر خود پوشيد، هر بيننده‏اى را به شگفتى واداشت و با زينت و زيورى كه از گل و بندِ گل‏هاى گوناگون، فخركنان خود را آراست، هر بيننده‏اى را به وجد مى‏آورد».
در برخى از آيات نيز به جنبه ديگرى از زيبايى زمين اشاره شده است كه: شما انسان‏ها در زمين‏هاى هموار، قصرها ساختيد و از كوه‏ها خانه‏ها براى خويش تراشيديد. اين سخن اشاره‏اى است كه به وجود آوردن آنچه كه زينت و زيور به حساب مى‏آيد از ديدگاه قرآنى جايز است. اما در پايان آيه به اين نكته توجه مى‏دهد كه با به يادآوردن اين نعمت‏هاى خداوندى، در زمين، كار زشت انجام ندهيد و فساد نكنيد تا خلق و ابداع زيبايى، مطلوب‏بودن خويش را از دست ندهد.

زيبايى دريا
هر انسانى كه به دريا مى‏نگرد و يا از آن‏چه در اعماق اقيانوس‏ها وجود دارد اطلاع داشته باشد، به زيبايى آن اذعان مى‏كند و ما مى‏خواهيم بگوييم در شيوه بيان نيز به اين زيبايى‏ها توجه شده است و بر جواز استفاده اين زينت‏ها اشاره مى‏كند: «و هو الّذى سَخَّرَ البَحرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طريّاً و تَسْتَخْرِجوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها....(14)». «و او خدايى است كه شما را بر دريا مسلط كرد تا از گوشت تازه بخوريد و وسايل زينت را كه مى‏پوشيد از آن بيرون بياوريد....».
در اين آيه براى مسلطساختن انسان بر دريا، دو علت و غايت ذكر شده است: استفاده از ماهيان دريا و استخراج مواد زينتى. آب‏هاى نيلگون درياها - آن‏گاه كه كشتى‏هاى غول‏پيكر بر روى آن به حركت درمى‏آيند - براى هر بيننده‏اى در عين زيبايى، نشانه‏اى براى تعظيم در برابر قدرت لايزال الهى است و آيه، آن‏ها را غرض و هدف از خلقت و تسخير دريا معرفى مى‏كند.

توصيف افعال به زيبايى‏
در قرآن مجيد پاره‏اى از افعال، به زيبايى و شكوه توصيف شده‏اند تا انسان را از زيبايى‏هاى ظاهرى عبور دهد و او را به زيبايى‏هاى حيات معقول رهنمون گردد و در سير تكاملى خويش، به اين وصف‏هاى زيبا دست يابد؛ كه مهم‏ترين آن‏ها عبارت‏اند از:

زيبايى ايمان‏
ايمان؛ مصدر فعل باب اِفعال و از ريشه «امن» مى‏باشد. در لغت به معناى امنيت‏يافتن و در اصطلاح به معناى جاى‏گيرشدن اعتقاد در قلب يا تصديق چيزى با اطمينان و وثوق به چيزى يا كسى است كه در هر دو معنا مفهوم ايمنى در كار است. امام رضاعليه السلام در تعريف ايمان مى‏فرمايد: «الإيمان معرفة بالقلب و قول باللسان و عمل بالأركان(15)»: «ايمان عبارت است از شناخت قلبى و اقرار زبانى و پاى‏بندى به مقتضاى آن در مقام عمل». در آيات و روايات فراوانى به توصيف ايمان و نتيجه‏هاى ايمان و نتيجه‏هاى اثربخش آن توجه شده است. يكى از ويژگى‏هاى مهم ايمان، زيبايى و آراسته‏شدن دل‏هايى است كه با عمق جان از آن برخوردار هستند. خداوند در قرآن مى‏فرمايد: «...و لكنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إلَيْكُمُ الإيمانَ و زَيَّنَهُ فى قُلُوبِكُم و كَرَّهَ إلَيْكُمُ الكفر و الفُسوقَ و العِصْيان...(16)». «...ولى خداوند ايمان را به دل‏هاى‏تان دوست‏داشتنى قرار داد و ايمان را در دل‏هاى شما با زيبايى بياراست و كفر و فسوق و معصيت را براى شما زشت و كراهت‏بار ساخت...».
منظور از محبوب و زيبا قراردادن ايمان، اين است كه ايمان را به جمالى آراسته است كه قلب‏هاى ايشان را به سوى خويش جذب مى‏كند؛ به گونه‏اى كه از عصيان و كفر و زشتى كه در مقابل ايمان است دورى مى‏گزينند(17).
از آن جا كه خداوند داراى حكمت بى‏انتهاست و مى‏خواهد تكامل انسانى را تحقّق بخشد، زمينه‏هاى آن را فراهم ساخته است. به اين معنا كه ايمان را كه سبب تكامل بشر است، در قلب‏هاى ايشان «دوست‏داشتنى» قرار مى‏دهد. آتش عشق‏طلبى و حقيقت‏جويى را درون جان‏ها شعله‏ور مى‏سازد و روح او را همگام با دستورهاى دينى پرورش مى‏دهد. بنابراين، زيبايى‏خواهىِ انسان، او را به سوى پذيرش صفات و كارهاى زيبا پيش مى‏برد. از اين‏رو ترسيم درست و حقيقى از خداوند و دستورهايش هر انسانى را كه غبار غفلت بر قلبش نشسته باشد، به سوى خويش فرامى‏خواند. در مقابل، درك زشتى و كفر و كارهاى آلوده‏ساز، با ضمير زيباياب انسان سازگار است و انسان را به نفرت نسبت به آن‏ها دعوت مى‏كند.

زيبايى بخشش‏
قرآن مجيد درباره زيبايىِ بخشش و گذشت از ديگران مى‏فرمايد: «...إنَّ السّاعَةَ لآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الجَميل....(18)». «...بى‏شك روز رستاخيز فراخواهد رسيد، با عفو و بخشش زيبا از لغزش‏هاى مردمان...».
در اين آيه به پيامبرصلى الله عليه وآله فرمان داده مى‏شود كه در برابر لجاجت، خطاكارى و مخالفت‏هاى پاره‏اى از مردمان، ملايمت و محبت نشان بده و از گناهان ايشان درگذر و آن‏ها را با بخششى زيبا كه توأم با سرزنش و ملامت نباشد، مورد لطف خود قرار بده. بنابراين همان‏طور كه امام رضاعليه السلام در تفسير اين آيه فرموده‏اند، عفو و بخششِ زيبا آن گذشتى است كه همراه مؤاخذه و سرزنش نباشد: «العفو من غير عتاب»: «عفو و بخشش بدون سرزنش، جميل است(19)».

بردبارى زيبا
در قرآن مجيد در توصيف صبر به زيبايى و فرمان به آن مى‏خوانيم:
«فَاصْبِرْ صَبْراً جَميلاً(20)»: «بنابراين، صبرى زيبا پيشه كن».

استقامت زيبا آن است كه به هيچ‏كس غير خدا شكوه نكنى، به گونه‏اى كه غير او كسى از مصيبت و گرفتارى تو باخبر نشود. صبر جميل و زيبا به معناى شكيبايى زيبا و قابل توجه است كه داراى تداوم باشد و نااميدى در آن راه نيابد و همراه بى‏تابى و شكايت و آه و ناله نگردد.
علاّمه محمد تقى جعفرى درباره زيبايىِ بردبارى مى‏نويسد:
«اگرچه زيبايى تحمل و شكيبايى، نمود نقاشى و ترسيمى و منظر طبيعى ندارد ولى از آن زيبايى برخوردار است كه هرگونه زيبايى را معنا و محتوا مى‏بخشد. انسان بردبار و شكيبا كه درونى آرام و واقع‏نگر دارد و از آن اضطراب و تلاطم‏ها كه در ارتباط با نمودهاى جهان عينى، تأثير ناهنجار مى‏گذارد، به دور است. در اين حالت است كه زيباها زيبايى خود را با بهترين وجه براى انسان نمودار مى‏سازند». بنابراين دست‏يابى به روحى زيبا، دستاورد انجام كارهاى زيبا و برگيرى ويژگى‏هاى زيباست(21)».
بر اين اساس، همچنين «صبر زيبا» آن است كه انسان از حوادث دشوار زندگى نهراسد و پيمانه صبرش لبريز نگردد و سخنى كه نشان‏دهنده ناسپاسى، كفران، بى‏تابى و جزع و فزع است، بر زبان جارى نسازد؛ چرا كه در سايه چنين صبرى آن حوادث نيز اسباب تكامل او را فراهم مى‏سازند.

جدايى و مفارقت زيبا
خداوند در قرآن مجيد به پيامبرش دستور مى‏دهد: «واصْبِرْ على‏ ما يَقولونَ و اهْجُرْهُم هَجْراً جَميلاً(22)». «به آن‏چه مى‏گويند بردبار باش و از آنان دورى گزين. دورى و جدايى زيبا».
اين زيبايى هنگامى است كه انسان نمى‏تواند براى اشخاص منحرف و كج‏رو كارى انجام دهد و آنان را به راه راست هدايت كند پس از آنان دورى مى‏گزيند. در اين جدايى نه تنها از اصول و قواعد انسانى تعدّى نمى‏كند و دردى به دردهاى خود و انسان يا گروهى كه از آنان جدا مى‏شود نمى‏افزايد، بلكه اين كار را براى آگاه‏ساختن و تحصيل اعتدال روحى براى آن انسان يا گروه انجام مى‏دهد.
روح چنين انسانى از نوعى زيبايى عالى برخوردار است. تحصيل چنين زيبايى بسيار دشوار است و مى‏توان گفت كمتر كسى توانايى به دست‏آوردن اين زيبايى ملكوتى را دارد؛ حتى برخى از شخصيت‏هاى چشم‏گير تاريخ را مى‏بينيم كه به جهت ناراحتى از شخص يا گروهى نه تنها نتوانسته است با آن‏ها جدايى و مفارقت زيبا داشته باشد، بلكه همه انسان‏ها را متهم ساخته و به نوعى بدبينى شديد دچار شده است. در تاريخ بشريت تنها يك نفر را مى‏بينيم كه داراى چنين روح زيبايى بوده است و او امام على‏عليه السلام است كه در لحظات واپسين زندگى به جاى ابراز بدبينى به انسان‏ها و تحقير و اهانت به آنان، با جملات گوناگون، نهايت احترام و تعظيم را به مقام انسانيت به جا مى‏آورد. از جمله:«لا اُلْفِيَنَّكُم يا بنى عبدالمطلب تَخُوضُونَ فى دِماءِ المُسْلِمينَ. يَقولونَ قُتِلَ علىٌ! قُتِلَ علىٌ!». «نبينم شما را اى فرزندان عبدالمطلب! كه در خون مسلمانان فرو رويد و كشته‏شدن مرا بهانه بياوريد و بگوييد: على كشته شد! على كشته شد!».

***
آن‏چه در مورد زيبايى جدايى گفتيم، مربوط به جايى بود كه خودِ زندگى نيز بشر را به سوى جدايى سوق مى‏داد. علاوه بر اين‏ها، در قرآن مجيد نيز به مواردى از جدايى زيبا اشاره شده است. از باب نمونه، وقتى مردانى كه داراى قدرت زيادى هستند و بدين‏گونه همسران‏شان را مورد ظلم قرار مى‏دهند گوش‏زد مى‏كند كه يا همسر را به‏طور شايسته نگه‏داريد و يا با نيكى و احترام رهايش كنيد. چنان كه مى‏فرمايد:
«...و سَرِّحوهُنَّ سَراحاً جَميلاً(23)»: «...به صورت شايسته و زيبا زنان مطلّقه را رها كنيد».
واژه «سراح جميل» به معناى رهاساختن همراه با محبت و احترام و ترك هرگونه خشونت و ستم و بى‏احترامى است. وقتى دو همسر به اين نتيجه رسيدند كه نمى‏توانند با يكديگر زندگى موفقى داشته باشند و تصميم به جدايى گرفتند، باز هم نبايد هرگونه بى‏مهرى، ظلم، بدگويى و خشونت را براى خود جايز بدانند و جدايى خويش را زشت و زننده كنند، بلكه اگر پيوندها همراه با صلح و صفا زيباست، جدايى‏هاى همراه با تفاهم و اصول نيز زيبا خواهد بود.
يكى از آثار مهم جدايى زيبا و همراه با احترام اين است كه امكان و زمينه برگشت به زندگى را در آنان فراهم مى‏سازد؛ زيرا گاه ممكن است در آينده اين زن و مرد بار ديگر به فكر تجديد زندگى مشترك بيافتند. در اين صورت اگر با بدرفتارى شديد از يكديگر جدا شده باشند، راه بازگشت را به روى خود بسته‏اند و در صورت بازگشت هم زمينه فكرى و عاطفى مناسبى ندارند. اما اگر با احترام و رعايت عواطف انسانى از يكديگر جدا شده باشند مى‏توانند دوباره با يكديگر پيوند زناشويىِ موفق ببندند.

پي نوشت ها:
1) ابراهيم مصطفى و ديگران، المجمع الوسيط، ص 136.
2) حسين انورى، فرهنگ بزرگ سخن، ج 2، ص 136.
3) محمد عماره، اسلام و هنرهاى زيبا، ترجمه مجيد احمدى، ص 15.
4) زيبايى و هنر از ديدگاه اسلام، ص 73.
5) صافّات: 6.
6) فصّلت: 12.
7) حجر: 16.
8) سوره ق: 6.
9) غافر: 64 و تغابن: 3.
10) نحل: 6.
11) نحل: 8.
12) نمل: 60.
13) حج: 63.
14) نحل: 16.
15) صدوق، عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 226.
16) حجرات: 7.
17) سيد محمدحسين طباطبايى، تفسير الميزان، ج 18، ص 313.
18) حجر: 85.
19) محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 71، ص 93، حديث 56.
20) معارج: 5.
21) زيبايى و هنر از ديدگاه اسلام، ص 128.
22) مزّمّل: 10.
23) احزاب: 49.


نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام