http://karballa.ir/images/images/karballa2/-.jpg

چکیده

از مهم ترین وظایفی که هر خانواده ای باید از آن اطلاعات فراوانی داشته باشد و بسیار دقیق عمل کند روش برخورد با کودک و فرزند است . زیرا شخصیت فرزندان به خصوص کودک در حال رشد و تکامل است و اگر با او رفتارهای نامناسب داشته باشند و یا اینکه در موقع نیاز او را امر به نیکی و نهی از بدیها نکنند اثرات بسیار مخربی در روان او باقی خواهد گذاشت . کودک انسان مثل تمام موجودات و حتی خیلی بیشتر از آنها نیازمند مراقبت و محبت است . ما باید با کودکمان بازی کنیم ، او را به گردش ببریم ، دست محبت بر سرش بکشیم ، ولی باید حد تعادل را رعایت کنیم . به قول شاعر که می گوید :هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد .
باید طریقۀ محبت به کودک و چگونگی برخورد با او را یاد بگیریم و در موقع نیاز به نحو احسن به کار ببندیم .

مقدمه :

وقتی پیوندی ایجاد می شود آرزوی آن خانواده داشتن فرزندی سالم و در آینده صالح است. همان طور که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : « انَّ الوَلد الصّالح ریحانهٌ من ریاحین الجّنه. »(۱) و حتی یکی از باقیات و الصالحاتی که در آخرت می تواند دست انسان را بگیرد داشتن فرزند صالح است .
همه این آرزو را دارند ولی کمتر اتفاق می افتد که افراد به دنبال رمز و رازهایی باشند که بتوانند فرزندی صالح تربیت کنند که مایه مسرت و سرافرازی آنها شود .
چگونه است که انسان از این امر مهم غفلت می ورزد و فرزند عزیزتر از جان خود را که به قول امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرزندان ما پاره های جگر ما هستند را به دست فراموشی می سپارد و از او فردی که دارای مشکلات روحی فراوان است می سازد و تحویل جامعه می دهد . بعد می بینیم که این فرد چه ناهنجاری های نامطلوبی در جامعه و خانواده به وجود می آورد و موجبات ناراحتی پدر و مادر و جامعه را فراهم می کند . حال اگر پدر و مادر از همان ابتدا طفولیت مراقب کودک باشند و به مرور آداب و امور زندگی را به او یاد بدهند هیچ وقت چنین مشکلاتی به وجود نمی آید . در اینجاست که ارزش والای سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را متوجه می شویم که فرمودند : « اکرمو اولادکم و احسنو آدابکم »(۲) گرامی دارید فرزندانتان را و آداب نیکو به آنها بیاموزید .
پس ما بر این شدیم که مختصر روایاتی از کتاب ارزشمند استاد محمد تقی فلسفی ، و اندک خاطراتی زیبا و دلنشین از بزرگ مردی که بعد هزار و چهارصد سال با به کاربستن دقیق سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله آن چنان زندگی زیبا و دلنشینی برای خود و اطرافیانش فراهم کرده بود که می تواند برای ما درسهای آموزنده ای داشته باشد ، از دیگر منابع فقط به جهت تذکر و یادآوری کسانی که آرزوی سعادتمند شدن خودشان و فرزندانشان را دارند جمع آوری کنیم و در اختیار این بزرگواران قرار دهیم .

روش برخورد با کودک

از آنجا که تربیت کودک بسیار مهم است باید از همان قبل از تولد به فکر آموزش و پرورش او بود . بعضی از والدین فکر می کنند که نوزاد تا یک سالگی همانند یک جسمی است که فقط غذا می خورد و درک و فهمی ندارد به همین خاطر در مقابل آن هر رفتاری را انجام می دهند و به هر گفتاری سخن می گویند . جالب اینکه وقتی نوزاد عکس العملی نشان می دهد آنها بسیار هیجان زده می شوند و بسیار تعجب می کنند . به همین خاطر وظیفه ی پدر و مادر بسیار سنگین است و افکار آنها همانند آبی که در شنزار فرو می رود ، در عمق جسم و جان نوزاد اثر می گذارد و بعضی از اعمال تحت تأثیر اخلاق کودک به عنوان ظاهری مؤثر و بعضی دیگر در ضمیر ناخودآگاه او پنهان می شود . به همین خاطر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بهترین روش و برخورد را با کودک داشند به عنوان مثال به چند روایت از برخورد ایشان با کودک توجه فرماید :
ام الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب دایه حضرت حسین علیه السلاممی گوید : روزی رسول اکرم صلی الله علیه و آله حسین را که در آن موقع شیر خوار بود از من گرفت و در آغوش کشید . کودک لباس پیامبر را تر کرد . من طفل را چنان با شدت از ایشان جدا کردم که گریان شد . حضرت به من فرمود : ام الفضل ، آرام ! لباس مرا آب تطهیر می کند ، ولی چه چیزی می تواند غبار کدورت و رنجش را از قلب حسین (علیه السلام ) بر طرف نماید .(۳)
و در جایی دیگر داریم که :
وقتی طفل صغیری را برای دعا یا نام گذاری به حضور پیغمبر اکرمصلی الله علیه و آله می آورند حضرت برای احترام کسانش ، او را با آغوش باز می گرفت و در دامن خود می گذارد . گاهی اتفاق می افتاد که طفل در دامن پیغمبر صلی الله علیه و آله بول می کرد . کسانی که ناظر بودند به روی کودک صیحه می زدند ، تندی می کردند تا او را از ادرار باز دارند . نبی اکرم صلی الله علیه و آله آنان را منع می فرمودند که با تندی و خشونت از ادارار کودک جلوگیری نکنند . سپس طفل را آزاد می گذارد تا ادرار کند . موقعی که دعا یا نام گذاری تمام می شد ، اولیای طفل در نهایت مسرت کودک خود را می گرفتند و کمترین آزردگی و اصالت خاطر در پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله از ادرار کودک احساس نمی کردند ، موقعی که آنان می رفتند پیغمبر صلی الله علیه و آله لباس خود را تطهیر می فرمودند .(۴)
مشخص است که پیامبر صلی الله علیه و آله با چه خوش رویی از اولیای کودک استقبال کردند و مزاحمتی برای کودک ایجاد نکردند بلکه اگر از عمل کودک ممانعت می کردند برای سلامت و بهداشت او ضرر داشت در روایت دیگری آمده است که :
رسول اکرم نشسته بودند حسن و حسین علیه السلام وارد شدند حضرت به احترام آنها از جای بر خواستند و به انتظار ایستادند . کودکان در راه رفتن ضعیف بودند ، لحظاتی چند طول کشید نرسیدند ، رسول اکرم (ص) به طرف کودکان پیش رفتند و از آنان استقبال کردند ، بغل باز نمودند و هر دو را بر دوش خود سوار فرمودند و به راه افتادند و فرمودند : فرزندان عزیز مرکب شما چه خوب مرکبی است و شما ها چه سواران خوبی هستید .
نکاتی که از این روایت برداشته می شود اول این که پیامبر صلی الله علیه و آله جلوی پای کودکان به پا خواستند ، در واقع به کودک شخصیت دادند و مهم تر اینکه این عمل در حضور دیگران صورت گرفته و اگر چنین عملی در حضور بزرگتر ها باشد باعث تقویت بیشتر شخصیت کودک می شود .
دوم رفتار مساوی با آن دو بزرگوار ! چه بسا پدر و مادرانی که در برخورد با فرزندان تبعیض قائل می شوند و این باعث ایجاد احساس حقارت و کم خود بینی در فرزند می شود .
در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام داریم که از پدر خود نقل فرمودند :
به خدا قسم رفتار من با بعضی از فرزندانم از روی تکلف و بی میلی است و او را روی زانوی خود می نشانم ، محبت بسیار می کنم ، از وی شکرگزاری و قدردانی می نمایم . با اینکه این همه احترام و محبت شایسته فرزند دیگر من است ، به تکلف تن می دهم ، او و برادرانش را بیش از حد احترام می کنم برای اینکه فرزند شایسته ام از شر آنان مصون باشد ، برای اینکه اینان با کودک عزیز من رفتاری را که برادران یوسف با یوسف نموده اند ننمایند ، خداوند سوره یوسف را به پیغمبرش فرو فرستاد تا افراد نسبت به یکدیگر حسد ورزی نکنند و مانند برادران حسود یوسف به حسد و ستم آلوده نشوند .
این رفتار امامعلیه السلام به خاطر آن بوده که بین فرزندان مساوات بر قرار باشد تا جلوی هیجان ، حسد و عقده حقارت گرفته شود .

سلام کردن به کودک

یکی از راه هایی که مانع بوجود آمدن عقده حقارت است سلام کردن به کودک است . این امر ثمرات مختلفی دارد : یک اینکه باعث افتادگی و تواضع در فرد سلام کننده می شود دوم باعث می شود تا کودک فکر کند دیگران برای او اهمیت و احترام قائل اند و او را به عنوان یک فرد با شخصیت می شناسند . روایتی در این زمینه داریم که انس بن مالک می گوید : رسول اکرم صلی الله علیه و آله در رهگذری با چند کودک خردسال برخورد نمودند ، به آن ما ، سلام فرموند و طعامشان دادند .
در روایتی دیگر وارد شده که امام صادقعلیه السلام از رسول اکرم نقل فرمودند که ایشان می فرمودند : پنج چیز است که تا لحظه ی مرگ آنها را ترک نمی کنم ، یکی از آنها سلام گفتن به کودکان است و در انجام این عمل مراقبت دارم تا بعد از من به صورت سنت بین مسلمین بماند و به آن عمل کنند .

درس آموزنده از الگوی معاصر

در آن زمان که من کودکی پیش نبودم ، حضرت امام جذبه و وقار خاصی داشتند . به عنوان نمونه ما هیچ گاه نمی توانستیم مستقیم به چشمان آن حضرت نگاه کنیم و قدرت نظر انداختن مستقیم به چشمهای آن وجود مبارک را نداشتیم . از سر و صدای شاگردان امام که در حال عبور معظم له از کوچه از ایشان سوال می کردند ، متوجه حضور امام می شدیم . چنانچه در کوچه مشغول بازی با محبت بودیم ، صحبت و بازی خود را قطع می کردیم و در گوشه ای می ایستادیم و وقتی که امام به ما می رسیدند ، سلام می دادیم . علی رغم آن حالت پرخاش و ستیزی که با دستگاه حکومتی وقت داشتند و علی رغم درگیریها و مشکلات روزمره هرگز به یاد ندارم که سلام یکی از بچه ها بدون جواب مانده باشد . امام به صورت تک تک بچه ها نظری انداختند و در حالی که تبسمی بر لبانشان بوده پاسخ سلام همگی را می دادند. (۵)

بازی کردن با کودک

یکی دیگر از کارهایی که باعث ساخته شدن شخصیت مثبت کودک و مانع از عقده ی حقارت می شود این است که بزرگسالان در بازی آنها شرکت کنند . کودک به سبب ضعفی که در خود وقوتی که در بزرگتر ها می بیند سعی می کند کارهای آنها را مو به مو تقلید کند و خود را شبیه به آنان سازد ! وقتی پدر و مادر خود را تنزل می دهند و در بازی کودک شرکت می کنند ، جان کودک از مسرت لبریز می شود و از خوشحالی به هیجان می آید و در باطن خود احساس می کند که کارهای او آنقدر ارزنده و مورد توجه است که پدر و مادر با او همکاری می کنند و خود را هم سطح او قرار می دهند . چنین احساسی شخصیت را در طفل زنده می کند و حس استقلال و اعتماد به نفس را در او شکوفا می کند .
«موریس تییش» در کتاب درس هایی برای والدین می نویسد برای فرزندانتان رفیق باشید ، با بچه ها کار کنید ، با آنها بازی کنید ، برایشان داستان بگویید و با آنها سخنان و گفتگوهای صمیمانه به میان آورید . به ویژه انسان باید بلد باشد که خود را هم سطح بچه ها قرار دهد و به زبانی سخن گوید که آنان بتوانند بفهمند . اگر شما بخودتان این زحمت را بدهید که درباره ی کارهای خصوصی آنها ، درباره افکار و آرزوهایشان و درباره اندیشه هایشان برای آینده صحبت کنید چه بسا چیز های سودمند و دانستنی که دستگیرتان خواهد شد . این آشنایی با روح بچه ها علاوه بر آن که سبب می شود شما هرگز درباره آنها داوری عجولانه و قطعی نکنید ، اجازه می دهد که در هنگام مناسب بتوانید مسائل مهمی را که در زندگی های نورس آنها پیش می آید را به آسانی حل کنید. (۶)
پیشوایان بزرگ دین ما در این مسأله مثل تمام جاهای دیگر توجه کامل را داشته اند و رهنمود های لازم را برای ما ارائه فرموده اند تا جایی که بازی با کودک را از مستحبات دین مطرح کرده اند . رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اند :
آنکس که نزد او کودکی است باید در پرورش وی کودکانه رفتار نماید .(۷)
در جایی دیگر امام علی علیه السلام فرموده اند :
کسی که کودکی دارد باید در راه تربیت او خود را تا سر حد طفولیت و کودکی تنزل دهد. (۸)
باز هم در جایی دیگر داریم که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اند :
رحمت خداوند بر پدری که در راه نیکی و نیکوکاری به فرزند خود کمک کند به او احسان نماید و چون کودکی ، رفیق دوران کودکی او باشد ، او را عالم مؤدب بار آورد .

عبرتی از الگوی معاصر :

دختر امام خمینی (ره) نقل می کند که :
یک روز علی کوچولو پیش امام آمد و گفت : من دکتر می شوم و تو آقا بشو ، امام گفتند : خیلی خوب . دیدم که آقا آستین دستشان را بالا زده اند و علی با دستگاه فشار خونی که در اتاق امام بود فشار خون امام را گرفتند و جالب این بود که شنیده بود مثلاً دوازده خوب است . می گفتیم فشار خون آقا چند است ؟ می گفت : ان شاءالله دوازده است.(۹)
از دیگر کارهایی که رسول اکرم انجام می دادند این بود که :
روزی مردی به نام یعلی عامری از محضر رسول اکرم صلی الله علیه و آله خارج شد تا در مجلسی که دعوت داشت شرکت کند جلوی منزل حسین علیه السلامرا دید که با کودکان مشغول بازی است طولی نکشید که رسول اکرم که به معیت اصحاب بودند از آنها جدا شدند به طرف فرزند رفتند تا او را بگیرند . کودک خنده کنان این طرف و آن طرف می گریخت و رسول اکرم نیز خنده کنان از پی او بودند بچه را گرفتند و دستی زیر چانه ی کودک و دست دیگر را پشت گردن او گذارد ، لب بر لبش گذاشتند و او را بوسیدند .
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حضور مردم این کارها را انجام می دادند تا علاوه بر وظیفه به مردم نشان دهند که با کودکان چگونه رفتار نمایند و داستان زیبای دیگر از کودکی امام حسن مجتبیعلیه السلام داریم که : شخصی بود بنام ابو رافع با حضرت حسن علیه السلامکه کودک خورد سالی بود ، روی چنین قراری بازی را شروع کردند ، وقت نوبت سواری به ابو رافع رسید حضرت مجتبی علیه السلام به او فرمود عجب دارم از تو که می خواهی بر دوش کسی سوار شوی که پیغمبر او را بردوش خود سوار می کرد . وقتی نوبت سواری حضرت حسن علیه السلام شد ابو رافع گفت همانطور که تو به من سواری ندادی من تو را بر دوش خود سوار نمی کنم . حضرت به او فرمود : آیا میل نداری کسی را که پیغمبر او را به دوش خود می نشاند بر دوشت سوار کنی ؟ ناچار ابو رافع طفل را بر دوش خود سوار کرد .
اینگونه سخن گفتن کودک نشان دهنده ی عزت نفس اوست مسلم کودکی را که پیغمبر در آغوش خود پرورش داده و شخصیت او را احیا فرموده است ذلت و زبونی را قبول نمی کند .

تربیت کودک با ایمان

از نکته های مهمی که پدر و مادر باید توجه داشته باشند ایجاد روح توحیدی و ایمان درون کودک است . کودک قبل از آنکه عقلش به فعلیت برسد و قادر به درک مطلب علمی گردد ، فطرت توحیدی و عواطف اخلاقی در ضمیر او فعلیت دارد و برای پذیرش تربیت آماده است.(۱۰). بشر قبل از آنکه از راه طولانی عقل به وجود خداوند پی ببرد از راه فطرت به خداوند توجه دارد . پس کودک نیازی به اثبات عقلی ندارد بلکه از طریق عواطف و احساسات این تأثیرات را می پذیرد . اگر کودک تربیت دینی پیدا کند براکاتش به خود او و دیگران خواهد رسید . کودکی که با خدا آشناست هیچگاه احساس پوچی نمی کند به همین خاطر در زندگی اش تکیه گاه محکمی خواهد داشت وبا همین تکیه گاه با مشکلات روبه رو خواهد شد . وقتی که برادران یوسف او را در چاه انداختند یوسف ۹ ساله بود . وقتی کاروان از کنار چاه گذر می کرد یکی از کاروانیان یوسف را دید صدایش را بلند کرد وگفت : کاروانیان بایستید ! بیایید و به این کودک غریب وتنها کمک کنید ! یوسف این تربیت شده دینی سخن او را شنید و گفت : انسانی که با خداست ، هیچگاه غریب وتنها نیست. (۱۱) برکت تربیت دینی کودک به والدین نیز می رسد کودک تربیت شده دینی با والدین خود خوب رفتار می کند زیرا او را با قرآن آشنا کرده اند که می فرماید : « به پدر و مادر اف نگویید » اسراء ۲۳ و همچنین او را با معصومین علیهم السلام آشنا کرده اند که می فرمایند : بر الوالدین واجب و ان کانا مشرکین نیکی به پدر و مادر واجب است حتی اگر مشرک باشند . تربیت یافته دینی ، سخنان دینی و پر محتوی بر زبان جاری می سازد و سبب افتخار پدر و مادر و نزدیکان می شود .سید جمال الدین ۱۰ ساله بود که با پدرش سید صفدر به تهران مسافرت کرد و در منزل مرحوم آقا سید صادق سنگ لجی ، مجتهد معروف تهران سکنا گزید . آقا سید صادق روبه جمال ۱۰ساله کرد و فرمود : خوب سید جمال شما هم چیزی بگویید . سید گفت چیز قابل عرضی ندارم . آقا فرمودند خوب چیز قابل طولی بگویید . سید بی درنگ گفت چیزی که قابل طول است عمر شماست .(۱۲)
یکی از حقوقی که پدر و مادر باید در حق فرزند ادا کنند تربیت دینی است همانطور که امام سجاد علیه السلام فرمودند : پدر در حکومتی که نسبت به فرزند دارد مسئول است که طفل را مؤدب و با اخلاق پسندیده پرورش دهد و او را به خداوند راهنمایی کند. (۱۳)
همچنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند :
از حقوقی که پدر بر پسر خود دارد اینست که مادر وی را احترام کند ، برای کودک نام خوب انتخاب نماید ، به کودک قرآن بیاموزد واو را به پاکی و پاکدلی راهنمایی کند .(۱۴)
در جایی دیگر رسول اکرم به بعضی از کودکان نظر افکند و فرمودند :
وای به فرزندان آخر الزمان از روش ناپسند پدرانشان . عرض شد : یا رسول الله از پدران مشرک! فرمودند : نه ! از پدران مسلمان که به فرزندان خود هیچ یک از فرامین دینی را نمی آموزند و به ناچیزی از امور مادی در باره ی آنان قانع هستند . من از این مردم بری و بیزارم و آنان از من بیزار (۱۵)
پس بهترین سن برای تربیت دینی کودک از همان دوران نونهالی اوست . چونکه فطرت خدا جوی کودکان دست نخورده است و این ، کار پدر ومادر را بسیار آسان می کند . همانطورکه حضرت علی علیه السلام به فرزند بزرگوارشان می فرمایند : من به تربیت تو همت گماشتم… ، در حالی که کودک … و دارای نیتی سالم و نفسی پاک بودی من به تربیت تو پرداختم بیش از آنکه دلت سخت و فکرت مشغول شود . در جایی دیگر می فرمایند : قلب کودک ، چونان زمین خالی است که هر بزری در آن بریزند ، رشد خواهد کرد .(۱۶)
و جالب تر آنکه روایتی داریم که می فرماید :
آموختن در کودکی به سان نقش بر روی سنگ کندن است . این مطلب خود از بزرگترین اصول روانشناسی است که اهل بیت علیه السلام به ما خاطر نشان کرده اند .
باید بدانیم که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد . نباید تعالیم دینی را در هر وقت و زمانی به کودک بیاموزیم ! مثلاً وقتی کودک خسته است و بهانه می گیرد زمان خوبی برای تعالیم ما نیست بلکه از بهترین زمان ها وقتی است که به کودک هدیه یا جایزه می دهیم. مثلاً وقتی برگه امتحانی را که ۲۰ شده را به شما نشان می دهد در اوج مسرت به سر می برد . امام علی علیه السلام می فرمایند : بدانید که دل ها میل و روی کردن و پشت کردنی دارند آنها را هنگام میل و روی کردنشان به کار گیرید. (۱۷)

درسی از الگوی زمان

خود امام نقل می کند که ایشان بعضی از مواقع می دیدند افراد تلفن می زنند و از احوال بچه ها سؤال می کنند و می پرسند که چیزی خورده و خوابیده اند ؟ ایشان می فرمودند : زیاد به فکر غذای بچّه نباشید ، بچه گرسنه نمی خوابد او چیزی پیدا می کند و می خورد . مسأله مهم مسائل تربیتی است ، چرا وقتی تلفن می کنید ، که نماز خوانده و خوابیده ؟ نماز مهم است . من به ایشان عرض کردم : بچه است و مکلف نشده ، ایشان می فرمودند : ما روایت داریم که بچه ها را قبل از سن تکلیف به نماز خواندن وادار کنید !(۱۸)

راه کارهایی برای تربیت دینی کودک

۱٫ برای آموزش کودک تداوم والدین به مسائل دینی لازم است مثلاً نماز به موقع ، روزه گرفتن ، خواندن قرآن در خانه و … .
۲٫ تهیه ی وسایلی که موجب تشویق کودک می شود مثلاً سجاده ، چادر نماز برای دختر یا قبله نما برای پسر و … .
۳٫ حاضر کردن کودک کنار خود در هنگام نماز خواندن است ویا بردن او به مسجد که تکرار این عمل باعث تثبیت شدن و انس گرفتن می شود .
۴٫ بردن کودک در محافل مذهبی مثلاً مجالس امام حسینعلیه السلام یا دعای ندبه یا کمیل و … .
۵٫ ارتباط با خانواده های مذهبی . همانطورکه امام علی علیه السلام در نهج البلاغه به مالک اشتر می فرماید : ارتباط با خانواده های خوب و متدین ، سبب تأثیر پذیری کودک از هم سالان می شود .(۱۹)
۶٫ تشویق و تحسین ، البته باید توجه داشت که این تشویق جنبه ی مزد دهی پیدا نکند ، بلکه به صورت غیر منظم باشد چون اگر جنبه ی مزد دهی پیدا کرد اثرش زود از بین می رود .
البته باید توجه داشت که این روش های مستقیم تا سن قبل از ۶ سالگی اثر مطلوبی دارد ، بعد از ۶ سال باید به صورت غیر مستقیم کودک را تشویق کرد . مثلاً از راه داستان گویی یا خرید کتاب داستان ، همانطور که در قرآن کریم داستان حضرت موسی علیه السلام در برابر قوم ظالم بود یا داستان قوم لوط برای عفت و پاکدامنی یا داستان آدم و حوا برای دوری از شیطان و … و همچنین استفاده کردن از شعر های متناسب و ساده و یا استفاده از شرح حال بزرگان . برای مثال وقتی مقام معظم رهبری به خاطر مراقبت از پدرشان درس را رها کردند و به ایشان پرداختند و … و همچنین استفاده از کارتون نمایشنامه که اثر بسزایی در روان کودک دارد .

درسی آموزنده از الگوی معاصر

یکی از نوه های امام خمینی (ره) نقل می کند : من هر موقع پیش امام می رفتم ، مرا تشویق به نماز خواندن می کردند . اولین روزی که برای نماز خواندن پیش امام رفتم ، پنج ساله بودم و پشت سر امام هر کاری که امام می کردند من هم می کردم ، امام دو – سه تا کتاب به من دادند و این تشویقی شد که نمازم را ادامه بدهم !(۲۰)

محبت به کودک

یکدیگر از وظایف محبت به کودک است . کودکی که از همان ابتدا از مهر پدر و مادر بهره مند بوده و از چشمه گوارای محبت سیر آب شده است ، دارای روحی شاد و روانی با نشاط است . او در باطن خود احساس محرومیت می کند و گرفتار عقده های درونی نیست . در دل وی گلهای فضایل اخلاقی به آسانی شکوفا می شود و اگر در زندگی با موانعی روبه رو نگردد بشری مهربان وبا فضیلت ، انسان دوست و خدمتگذار خواهد شد . محبت در روایات ما به صورت متعدد مطرح شده است . از امام صادق علیه السلامروایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : آنکس که فرزند خود را ببوسد حسنه ای در نامه ی عمل او ثبت خواهد شد و آنکس که فرزند خود را شاد کند خداوند او را در قیامت مسرور می گرداند .(۲۱)
و از وصایای امام علی علیه السلام نزدیک شهادتشان این بود که : در خانواده ی خود با کودکان عطوف و مهربان باش و بزرگ تر ها را احترام کن .(۲۲)
همچنین آن حضرت در جایی دیگر می فرمایند : بوسیدن کودک رحمت و بوسیدن زن شهوت و بوسیدن پدر و مادر عبادت و بوسیدن برادر مسلمان دین است.(۲۳)
لازم است که والدین در ضمن انجام وظایف تربیتی به این امر مهم توجه کنند و بدین وسیله فرزندان خود را از بیماری کم رویی و ضعف نفس مصون دارند .
روزی حضرت علیعلیه السلام در منزل نشسته بودند و دو طفل خردسال آن حضرت ، عباس بن علی و زینب کبری علیها السلام در طرف راست و چپ آن حضرت نشسته بودند . امام علیه السلام به عباس فرمود بگو یک ، گفت یک و عرض کرد بگو دو ، گفت حیا می کنم با زبانی که یک گفته ام دو بگویم . پدر بزرگوار به منظور تشویق و تحسین کودک خود چشم های او را بوسید . سپس علی علیه السلام به زینب کبری علیها السلام که در طرف چپ نشسته بود ، توجه فرمود در این موقع زینب عرض کرد : پدر جان آیا ما را دوست داری ؟ فرمود بلی ، فرزندان ما پاره های جگر ما هستند . عرض کرد : ۲ محبت در دل مردان با ایمان نمی گنجد ، حب خدا و حب اولاد ، ناچار باید به گفت نسبت به ما شفقت و مهربانی است و محبت خالص مخصوص ذات الهی است .
این جمله توحیدی از زبان حضرت زینب سلام الله علیها طفل خورد سال آن حضرت شایان تحسین و تمجید بود ، چون محیط خانه ی علی مالامال از توحید و یکتا پرستی است و داشتن چنین تربیتی برای کودکان نشانه تأثیر پذیری از روح توحید و یکتا پرستی این اهل خانه است . البته باید توجه داشت همانطور که کودک تشنه محبت است محبت زیادی هم دردسر ساز است یعنی باید در محبت به کودک اعتدال رعایت شود . اعمالی چون بغل کردن ، بوسیدن ، توجه ، پاسخ به گریه و حتی ناز کشی مصادیق لوس شدن کودک نیست بلکه سبب رضای خاطر ، شادابی و سلامت روحی و خود باوری او خواهد شد علت لوس شدن کودک زیاده روی در محبت ، بازی و توجه دائم است . قابل توجه است که به کودک در دو ماه اول زندگی به طور دائم و بی درنگ توجه شود اما از سه ماهگی به بعد تأمل ، زیرا مشکلات جسمی کودک تا حدودی از بین می رود و ممکن است گریه های او برای تجدید خاطرهای خوش دو ماه اول زندگی باشد که مادر او را بغل کرده و او را راه می برده .
ضعف نفس یکی از آثار شوم از خود رضایی است که کودک لوس بار آمده پدر و مادر را مطیع بی قید و شرط خود می داند و چون از اول بدون زحمت به تمام تمایلات او پاسخ مثبت داده شده دارای نفسی ضعیف و زود رنج است . اینان در سنگلاخ زندگی ، در نبرد های حیاتی ، در مواقعی که به موانع بر می خورند و با مصائب و آلام رو به رو می شوند قدرت مقاومت ندارند ، خود را می بازند و در کمال بد بختی و زبونی عقب نشینی می کنند . تن به ذلت دادن ، تملق گفتن ، منزبی شدن ، خود کشی کردن و کارهایی نظایر اینها طرق مختلف عقب نشینی از میدان زندگی است.(۲۴) البته کودک نیاز فراوان به محبت دارد ، اما نه از آن محبت های افراطی و مبالغه آمیزی که اشتها و تمایلات او را تحریک کند . قوانین تغییر نا پذیری یافت می شوند که همواره و در هر عصری در اداره ی زندگی ها و اجتماعات تأثیر دارد ؛ یکی از آن قوانین این است که هر فردی در سایه ی شکیبایی و حوصله و پایداری در مقابل وظایف ، با دست خویش سرنوشت را بوجود می آورد . کودک لوس و فاسد ناتوان تر از آن است که بتواند در زندگی به چنین تلاشی بر خیزد . او پیوسته در یک جهان خیالی و نا متعادل به سر می برد و تا دم مرگ می پندارد که یک لبخند و یا یک اخم ، رحم و شفقت همه کس را تحریک خواهد کرد . به گفته ی دکتر آلدر در کتاب تربیت کودکان ، اطفالی که چنین پرورش یافته اند می خواهند که همه طبیعتاً آنها را دوست بدارند . اگر گفتیم که این بچه ها تا دم مرگ با این طرز تفکر باقی می مانند سخنی به گزاف نرانده ایم . راستی کیست که از این بچه های پیر که هنوز لوس و نُنُر هستند ندیده باشد … ؟ این ها مردانی هستند که گاه در سایه ی استعداد های قابل توجه تا پای پیروزی و موفقیت پیش می آیند اما ناگهان در چنین موقعی با کردار و رفتار بچه گانه ی خود همه چیز را از دست می دهند . آیا قبول ندارید که انسان بار ها با زنان و مردانی روبه رو می شود که هنوز در شصت سالگی تصور می کنند با قهر و اخم می توانند هر چه می خواهند بدست آورند.(۲۵) پس بچه از همان روز اول ولادت باید تربیت شود . کسانی تصور می کنند نوزاد یک پاره گوشت زنده ای است که تنها به خواب احتیاج دارد و حداقل باید یک سال بر وی بگذرد تا تدریجاً دستگاه درک روانی او بیدار شود ، از آن موقع است که پدر و مادر می توانند پرورش عادات پسندیده را در کودک شروع کنند و به عبارت دیگر اینان گمان دارند تغذیه ی جسم کودک از روز اول شروع می شود ولی شروع تغذیه ی جان حداقل یک سال بعد از ولادت است . چنین تصوری خطای محض و اشتباهی آشکار است .
کودک در هفته ی اول زندگی با سرمایه ی غرایز و استعداد های انعکاسی خود عاداتی را فرا می گیرد که اگر آن عادات ناپسند باشند مانع فرا گرفتن عادات خوب می شوند . نوزاد دارای انعکاسات و غرایزی است ، اما فاقد عادات می باشد و هر گونه عادتی هم که در رحم پیدا کرده باشد در اوضاع و احوال او پس از تولد بی فایده است ، حتی بعضی اوقات تنفس را هم باید به نوزاد یاد داد . تنها غریزه ای که در آنجا وجود دارد و خوب رشد کرده است غریزه ی مکیدن پستان و شیر خوردن است . در اوقات که به مکیدن مشغول می شود با محیط تازه خود مأنوس می گردد ، لیکن بقیه اوقات بیداری او در یک حال گیجی مبهم می گذرد . فقط هنگام خواب که قسمت بیشتر ۲۴ ساعت را فرا می گیرد از این حال رها می گردد . پس از دو هفته تمام این اوضاع و احوال تغییر می کند طفل از تجاربی که به طور منظم در ظرف دو هفته مکرر واقع شده توقعاتی پیدا می کند و در این موقع مخالفت می کند . . شاید مخالفت او از هر زمان بعدی دیگری کاملتر و زیاد تر باشد ، از هر تغییری که با آن انس گرفته است نفرت دارد . سرعتی که طفل شیر خوار در کسب عادت به کار می برد شگفت آور است .
به همین جهت است که تکمیل عادت در اوایل کودکی اینقدر مهم به شمار می رود . که اگر چه عادت ها ی اولی نیک باشد در آینده از تشویش های بی پایان نجات خواهد یافت . بنا بر این موضوع عادات نخستین باید مورد توجه کامل واقع شود .کودکان شیر خوار خیلی بیش از آنچه اشخاص بالغ و بزرگ تصور می کنند محیل و مکار هستند . این کودکان وقتی که ببینند گریه کردن نتایج خیلی مطلوب تری به بار می آورد ، البته همان روش را به کار می بندند و بعداً همین که ببینند عادت شکوه و زاری به جای اینکه آنان را مشمول نوازش کند منفور می سازد ، تعجب و تکدر را پیشه می کنند و دنیا به چشم آنان سرد و خشک و بی روح می آید . موقع صحیح و مناسب برای تربیت کودک از همان ابتدا تولد است زیرا در همان موقع بدون انتظار یأس می توان شروع به کار کرد . اما اگر بعد از مدتی تربیت را شروع کنیم مجبوریم که با عادات مخالفت کنیم و در نهایت ممکن است نفرت و نارضایتی ایجاد شود .

راه هایی برای نظام تربیتی

۱) وقتی کودک بیمار و در بستر است پدر و مادر عاقل در این موقع مانند دو پرستار جدی خود را برای درمان او مجهز می کنند . دکتر می آورند ، دستور او در برنامه های غذا و دارو بکار می بندند ، حرارت بدن طفل را در ساعات مختلف شبانه روز ثبت می کنند . پدر و مادر در مقابل چشمان کنجکاو کودک مانند دو پرستار وظیفه شناسند ، به کودک می فهمانند که وضع ما و شما عادی است فقط پیشامدی شده که شما مریض هستید و به علت کسالت از دویدن ، بازی کردن ، غذای عادی خوردن محروم شده اید . ما دستور دکتر درباره ی شما رابه کار می بندیم . شما هم باید در خوردن دارو و زدن سوزن از دستور دکتر اطاعت کنید . البته پس از چند روز حال شما خوب خواهد شد .
البته اگر چه پدر و مادر در درون از این موضوع ناراحت هستند ولی کاری نمی کنند که طفل پریشانی و اضطراب آنان را احساس نماید .
البته بعضی پدر مادر ها در این موقع وضع غیر عادی به خود می گیرند ، در مقابل کودک اظهار اضطراب و نگرانی شدید می کنند ، کنار بستر طفل می نشینند با قیافه ای قصه دار به او نگاه می کنند ، اشک می ریزند ، گاهی دست محبت به سرش می کشند ، با کلمات تملق آمیز با او حرف می زنند ، گاهی صورت طب دار او را با دیده ای گریان می بوسند . هر چه می توانند نوازشش می کنند و مرض او را یک حادثه مهم قلمداد می کنند . عملاً به وی می فهمانند که در کسالت او خود را باخته اند ، راحت و آرام را از دست داده اند ، پدر کسب را ترک کرده و مادر زندگی را فراموش کرده است . این کارهای خام و جاهلانه کوچکترین اثری در علاج کودک ندارد ولی اخلاق طفل را فاسد می کند ، او را لوس و از خود راضی می نماید . کودک معتقد می شود که ارزش بزرگی دارد با خود می گوید این منم که این قدر مهم و مورد احترامم . سر انجام طفل درمان می شود و این عقیده غلط در اعماق فکر او باقی می ماند . همواره از پدر و مادر و سایر مردم توقع چنین احترامی را دارد . منتظر است که اگر موقعی به سر درد مبتلا شد نه تنها اوضاع منزل به هم بریزد ، بلکه سایر مردم نیز در بیماری او ناراحت شوند . گاهی به دروغ خود را به ناخوشی می زند برای اینکه از نوازش پدر و مادر لذتی ببرد و به محبوبیت خود مطمئن شود . ولی وقتی می بیند کسی به او اعتنا ندارد خود را بسیار کوچک می بیند و در باطن خود احساس حقارت می کند .
۲) کودک تازه به راه افتاده است و در حضور پدر و مادر در اطاق در حال بازی است . توپ کوچکی در دست دارد و دارد با آن بازی می کند ناگهان کنار دیوار خم می شود که توپ را بر دارد سرش به دیوار می خورد . این پیشامد برای او حادثه ی تازه ای است . طفل نمی داند در مقابل این حادثه چه عکس العملی از خود نشان دهد گریه کند ، بخندد ، هیچ نگوید . خلاصه متحیر است به پدر و مادر نگاه می کند تا عکس العمل آنها را ببیند اگر بخندند می خندند ، اگر هیچ نگویند هیچ نمی گوید ، گریه کنند گریه می کند . خلاصه منتظر نگاه پدر و مادر است . این لحظه و نظایر این لحظات از نظر تربیتی بسیار حساس هستند عمل نا درست پدر و مادر می تواند اثر بدی در روان کودک بگذارد .
پدر و مادر عاقل در چنین مواردی اصلاً کودک را نگاه نمی کنند و به انتظار طفل اعتنا ندارند و این پیش آمد را به چیزی نمی گیرند . با بی اعتنایی خود عملاً به طفل می فهمانند که پیشانی به دیوار خوردن ، زمین افتادن و حوادثی نظیر اینها در زندگی تو عادی است . بعضی از پدر و مادر های عاقل روی واقع عکس العملی از خود نشان نمی دهند ولی از فرصت استفاده می کنند ، با قیافه ی جدی و با زبان آموزش به طفل می گویند : نزدیک دیوار یا ستون قدری به عقب بایست تا وقتی خم می شوی پیشانی ات به دیوار نخورد . در مقابل پدر و مادر هایی هستند غیر عاقل به کودک محبت نا به جا می کنند او را در آغوش می گیرند و می بوسند . پیشانی و دیگر عضو حادثه دیده را با دست نوازش می کنند ، از این پیش آمد اظهار ناراحتی و تأثر می کنند به او تملق میگویند و گاهی برای راضی کردن کودک دیوار را می زنند . طفل در مقابل آن همه محبت ها عکس العمل نشان می دهد ، آه و زاری می کند اشک می ریزد و خود را در مقابل این پیش آمد طلب کار و مستحق نوازش می پندارد . محبت های بی مورد پدر و مادر در مواقع مشابه هم تکرار می شود رفته رفته خوی ناپسند از خود راضی در نهاد کودک ریشه می کند طفل لوس با می آید و در هر پیش آمد کوچکی توقع ناز کشیدن و نوازش شدن دارد . کودک با این توقع غلط بزرگ می شود دوران طفولیت را پشت سر می گذارد در جامعه صدمات بزرگی می بیند و بر خلاف انتظارش هیچ کس به وی محبت نمی کند ، ناراحت می شود ، در خود احساس پستی می کند ؛ دچار عقده ی حقارت می شود و زندگی را به تلخی و رنج های درونی می گذراند . پس به همین خاطر است که امام باقر علیه السلام می فرمایند : بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی و محبت نسبت به فرزندان خود ، از حد تجاوز کنند و به زیاده روی و افراط بگرایند .

عقده ی حقارت

احساس حقارت یکی از حالات تیره و نا مطلوب روان است که گاهی از دوران کودکی دامن گیر انسان می شود . اگر این حالت روحی تشدید شود و در زمین باطن مزمن گردد و به صورت یک عقده ی روانی در آید ، عوارض بسیار رو ی جسم و جان می گذارد و بد بختی به بار می آورد .
هر گاه کش مکش روحی میان شخص و عقده معینی ادامه یابد ، کم کم اعصاب فرسوده شده و بیماری خاص دامن گیر انسان می گردد . معلوم است که ضعف اعصاب فقط مولود التهابات و هیجانات روحی است و ابداً زاییده ی ضعف و کسالت بدنی نخواهد بود . یعنی قبل از اینکه عکس العمل جسم باشد عکس العمل روح است و به همین جهت با تغییر آب و هوا و با استعمال دارو های گوناگون هرگز معالجه نخواهد شد . هر نوع معالجه ای موقتی خواهد بود مگر اینکه طرز تفکر شخص تغییر کند در این حالت بحرانی ، کشمکش روحی انسان به درجه ای می رسد که دیگر اعصاب تاب و تحمل آن را ندارد و تمام نیروی مقاومتش به انتها رسیده و در نتیجه انسان به غش و رعشه ی عصبی دچار می شود . علائم بدنی چنین حالت بحرانی عبارت اند از : انقباض عضلات ، کمی اشتها ، بی خوابی و ضعف مفرط. اگر بخواهیم حوادثی که در گذشته ی نزدیک بر بیمار روی داده است را کشف کنیم فقط با درون شکافی خود بیمار ممکن است . بعضی اوقات ریشه ی آن نفرت از توهینی که به شخص شده یا ترس از خاطره ای که برای او پیش آمده یا آنکه ممکن است ریشه ی آن را در از دست دادن عزت نفس پیدا کرد.(۲۶)
علل و عوامل زیادی در ایجاد این حالت روانی مؤثر است . به عقیده ی آلدر سه عامل برای این بیماری است :
۱) افراد ناقص الخلقه : یعنی کودکانی که به موجب مشکلی که در جسم او هست نمی تواند مانند دیگر همسالانش بازی کند در صورت برخورد بد دیگران با او احساس زبونی و ناتوانی می کند .
۲) افرادی که از کودکی تحت مراقبت افراطی پدر و مادر خود قرار گرفته اند و اینها باز خود ممکن است به دو دسته کوچک تقسیم شوند :
الف) کودکان ناز پرورده : آنهایی که مورد محبت زیادی قرار گرفته و به اصطلاح لوس و نُنُر و عزیز دردانه بار آمده اند .
ب) کودکان مقهور : یعنی کودکانی که مورد سختگیری زیاد قرار گرفته ، همواره هر گاه مثلاً خواسته اند اظهار وجودی کرده باشند از بزرگتر ها تو دهنی خورده و با خشونت مأمور به سکوت رو به رو شده اند و گوشه گیری را انتخاب کرده اند .
۳) کودکان ناخواسته : کودکانی که کمتر مورد توجه قرار گرفته همواره احساس کرده اند در این دنیا گویا موجودی زیادی ، سر بار و بی فایده ، نا خواسته و دوست نا داشتنی هستند.(۲۷)
کلام خود را با داستانی زیبا از سرور مادران جهان حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها به پایان می رسانم .
رسول گرامی اسلام در مورد مسابقه خطاطی به حسن و حسین علیهما السلام سفارش فرمودند : هر کس خط او زیبا تر است ، قدرت او بیشتر است .
حسن و حسین علیه السلام هر کدام خط زیبایی نوشتند ، اما رسول اکرم قضاوت نکردند و آن دو بزرگوار را به مادرشان ، فاطمه علیها السلام هدایت فرمودند ، تا نگرانی قضاوت ، با عاطفه مادری جبران شود .
حضرت زهرا سلام الله علیها دیدند هر دو خط زیباست و هر دو در این مسابقه ی هنری شرکت نموده اند ، چه باید کرد ؟ با خود می فرمود : من چه می توانم و چگونه میان دو کودکم داوری کنم ؟ با ژرف نگری و رعایت مسائل دقیق تربیتی ، قضاوت نهایی را تلاش خودشان ارتباط داد و فرمود : ای نور دیدگانم ! من دانه های این گردنبند را با پاره کردن رشته ی آن بر سر شما می ریزم و میان شما دانه های گردنبند را پخش می نمایم . هر کدام از شما دانه های بیشتری بگیرد ، خط او بهتر و قدرت او بیشتر است.(۲۸)

پی نوشت ها :

- میزان الحکمه ، ج ۱۴ ، ص ۷۰۸۴ ، حدیث ۲۲۶۳۴
۲ – همان ، ص ۷۱۰۴ ، حدیث ۲۲۷۴۷
۳٫ هدیه الاحباب ص ۱۷۶
۴٫ بحار الانوار ج ۶ ص ۱۵۳
۵٫ حسین شهزاد – مجله شاهد – ش ۱۸۶
۶٫ ما و فرزندان ما ص ۱۴۵
۷ . وسائل الشیعه ج ۵ ص ۱۲۶
۸٫ همان ج ۵ ص ۱۲۶
۹٫ پدر مهربان – فاطمه طباطبایی
۱۰٫ کودک ج ۲ ص ۱۷۳
۱۱٫ کودک ج ۱ ص ۱۹۰
۱۲٫ الگو های تربیت کودک و نوجوان ص ۳۸۰
۱۳٫ تحف العقول ص ۲۶۳
۱۴٫ اصول کافی ج ۶ ص۴۹
۱۵٫ مستدرک ج ۲ ص ۶۲۵
۱۶٫ نهج البلاغه نامه ۳۱
۱۷٫ همان کلمات قصار کلمه ۱۹۳
۱۸٫ پدر مهربان – فاطمه طباطبایی .
۱۹٫ نهج البلاغه نامه ۵۳
۲۰٫ به نقل از کناب پدر مهربان – سید رضا ( یاسر ) خمینی
۲۱٫ اصول کافی ج ۶ ص ۴۹
۲۲٫ بحار الانوار ج ۱ ص ۱۵۴
۲۳٫ همان ج ۲۳ ص ۱۱۳
۲۴٫ کودک ج ۲ ص ۲۵۶
۲۵٫ ما و فرزندان ما ص ۴۰
۲۶٫ عقده حقارت ص ۲۱
۲۷٫ روح بشر ص ۲۴۰
۲۸٫ فرهنگ سخنان حضرت فاطمه ی زهرا حدیث ۴۵ ص ۶۴

منابع :
کودک – فلسفی محمد تقی ۱۳۸۲ – ۱۳۷۷ ، شارح – تهران – دفتر نشر فرهنگ اسلامی
اصول کافی – شرح کلینی رازی – مترجم حجه الاسلام صادق حسن زاده – انتشارات قائم آل محمد (ص) – چاپخانه / قلم نوبت چاپ / سوم ۱۳۸۶
بحار الانوار – علامه مجلس – انتشارات فقه – چاپخانه آثار – چاپ اول ۱۴۲۷ .
نهج البلاغه – مترجم حجه الاسلام محمد دشتی – نوبت چاپ سوم / ۱۳۸۳ – ناشر انتشارات قدس – چاپ سرور .
تحف العقول – ابوالحسن محمد بن علی بن شعبه خزانی – مترجم بهراد جعفری – تاریخ انتشار – ۱۳۸۰ ه ش – چاپخانه گوهر اندیشه – ناشر دارالکتب الاسلامیه تهران
وسائل الشیعه – تالیف شیخ محمد بن حُر العاملی – متوفی سال ۱۱۰۴ ه موسسه آل البیت علیه السلام – بنوبت چاپ الثالثه جمادی الثانی ۱۴۱۶ .
فرهنگ سخنان حضرت فاطمه ی زهرا – تالیف مرحوم محمد دشتی – ناشر – شرکت چاپ نشر بین الملل – چاپ هفتم زمستان ۱۳۸۲ .
پدر مهربان – خاطراتی از رفتار امام خمینی با کودکان و نوجوانان به کوشش سید احمد میریان – ناشر : موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) چاپ ۱۳۸۴ .
مستدرک – تالیف حاج میرزا نوری طبرسی متوفی ۰۲۳۱ ه موسسه آل البیت علیه السلام .
الگوهای تربیت کودک و نوجوان .
هدیه الاحباب .


نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام