عالمترین صحابه در سال 1345 هجری قمری در شهر پیشاور پاکستان مجلس مناظره ای بین تنی چند از علمای اهل سنت و عالم برجسته شیعی سلطان الواعظین شیرازی برگزار گردید که طی آن شش نفر از تجار سرشناس و خوانین با نفوذ پاکستان از عقائد باطل خود دست برداشته و به ریسمان محکم الهی چنگ زدند. این نوشتار بخشی از این واقعه است .


نواب: چرا حضرت علی کرم الله وجهه در شب هجرت با رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) همراهی نکرد و در مکه ماند؟
واعظ: علت اینکه امیرالمۆمنین (علیه السلام) در شب هجرت همراه پیامبر نبود اموراتی بود که بایستی انجام می داد. اماناتی که از مردم دست پیامبر سپرده شده بود؛ بایستی توسط امین پیامبر یعنی علی (علیه السلام) برگردانده می شد. همچنین خاندان پیامبر و بقیه ی مسلمانان باید به مدینه هدایت می شدند. از همه ی اینها مهمتر، خوابیدن در بستر پیامبر جهت حفظ جان آن حضرت نیز جزء برنامه های الهی و بر عهده ی نفس پیامبر یعنی علی (علیه السلام) بوده است. اگر ابوبکر به طفیل همراهی با پیامبر، ثانی اثنین شده است. در همان شب یک آیه ی مستقل در شأن امیرالمۆمنین علی (علیه السلام) نازل شد.
نواب: خواهش می کنم جریان آن شب را مفصل تر شرح دهید.
واعظ: هنگامی که رسول خدا به امر حق متعال هجرت به سوی مدینه را اراده فرمود؛ به امیرالمۆمنین علی (علیه السلام) دستور داد که در بستر ایشان بخوابد تا مشرکانی که خانه ی ایشان را محاصره کرده بودند، متوجه غیبت رسول خدا نشوند. حضرت علی (علیه السلام) با رضایت کامل فرمان آن حضرت را اطاعت نمود.
محمد بن یوسف گنجی شافعی از رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) نقل کرده است که حضرت فرمود: «هر کس می خواهد به آدم و نوح و ابراهیم نظر کند پس به علی نظر کند. علی آن کسی است که خدا در قرآن او را به آیه ی الذّین معه اشداء علی الکفاّر رحماء بینهم وصف نموده است»
در روایت آمده است که: «در این هنگام از جانب خداوند متعال به جبرئیل و میکائیل خطاب شد: من در میان شما اخوت و برادری قرار دادم، کدام یک از شما حاضر است زیادتی عمرش را به دیگری ببخشد؟ عرض کردند: امر است یا اختیار؟ فرمود: اختیار است. پس هیچ یک از آنان راضی به این امر نشدند. خداوند متعال به ایشان فرمود: من بین علی ولیّ خودم و محمد پیامبر خودم برادری برقرار ساختم؛ پس علی زندگانی خود را فدای زندگانی فرستاده ی من نمود و در بستر او خوابید. به زمین بروید و او را از شر دشمنانش حفظ کنید. آن دو به زمین آمدند و جبرئیل به آن حضرت عرض کرد: به به! چه کسی مانند تو است ای پسر ابوطالب که خداوند عزوجل به وجودت مباهات می کند؟» 1 سپس این آیه بر پیامبر وحی شد: (ومن النّاس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله روف بالعباد)2 حال منصفانه قضاوت کنید. کدام یک از این دو افضلند؟ کسی که جان خود را به خاطر پیامبر در معرض تیغ افراد کینه توزی چون ابوجهل و ابولهب قرار می دهد یا آنکه دو سه روز با ترس و اضطراب در غار همراه پیامبر بوده است؟! و اما مطلب دومی که جناب شیخ عبدالسلام گفتند، اتصاف عمر به «أشداء علی الکفار» بود. قبل از بررسی این ادعا، لازم است روشن کنید که در چه جهتی خلیفه ی دوم دارای رشادت و شجاعت بوده است؟
شیخ: ایشان هم از لحاظ علمی در مناظرات با کفار و هم از لحاظ عملی در میدان نبرد رشید و دلیر بوده است.
واعظ: اما از نظر علمی که به شهادت تاریخ هیچ گونه رشادتی از عمر نقل نشده است. در دوران خلافت، هرگونه مشکل علمی که برای خلفا پیش می آمد، به دست علی امیرمۆمنان حل می شد. تعداد دفعاتی که خلفا در برابر مسائل علمی درمانده اند، بسیار است.برخی از محققین از ابوبکر نقل کرده اند که مکرراً می گفت: «مرا از این مقام معاف بدارید زیرا من از شما بهتر نیستم و علی در میان شماست» 3 و بیش از هفتاد مرتبه عمر گفته است: «لولا علی لهلک عمر». 4
نواب: آیا این مطلب در کتاب های ما هم هست؟
واعظ: بلی؛ همچنین از عمر نقل شده است که: «من زنده نباشم در میان امتی که تو، یا اباالحسن در میان آنها نیستی» و نیز می گفت: «زنان عالم از اینکه مثل علی را بزایند، عقیم اند». 5
با توجه به این مدارك و اسناد، ناگزیر باید قبول کنید که از خلیفه ی دومتان در مناظرات علمی هیچ گونه رشادتی دیده نشده است. و اما در میدان های جنگ، نه تنها شجاعتی از وی گزارش نشده است؛ بلکه برخی از مورخین نوشته اند که هرگاه در مقابل شجاعان از لشکر دشمن قرار می گرفت؛ فرار را بر قرار ترجیح می داد.
حافظ: کم کم بی لطفی را از حد می گذرانید! آیا تعبیر فرار نسبت به ساحت خلیفه عمر که فخر مسلمانان عالم است بی نزاکتی و بی ادبی نیست؟ خواهش می کنم مواظب حرف زدن تان باشید.
واعظ: اگر نقل تاریخ بی نزاکتی است، این اعتراض را به مورخین و عالمان خودتان بکنید. من از خودم چیزی را اضافه نمی کنم. هرچه را آنها نوشته اند، من می گویم.
حافظ: در کدام کتاب معتبر، خلیفه را فراری معرفی کرده است؟
واعظ: در بسیاری از کتاب ها این جریان ضبط و ثبت است؛ حاکم و دیگران در کتاب شان آورده اند که:«خلیفه عمر از میدان نبرد فرار کرد و شکست خورد و برگشت».6 در جنگ خیبر، رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) پرچم را به ابوبکر و سپس به عمر داد. آن دو با دیدن سازوبرگ جنگی یهود، پا به فرار گذارده و موجب شکست لشکر اسلام گردیدند. بعد از این واقعه ی ناراحت کننده، رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) پرچم را به امیرالمۆمنین داد و ایشان با وضع خارق العاده ای نبرد را به سود اسلام خاتمه داد. پس قضاوت منصفانه ما را ملزم می کند که مصداق «أشداء علی الکفار» را شیر بیشه ی شجاعت حیدر کرار بدانیم که در هیچ تاریخی از میدان جنگ فرار نکرده است. همین معنا در آیه ی 54 سوره مائده نیز ذکر شده است. می فرماید: (یا أیها الذین آمنوا من یرتد مِنکم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم یحبهم و یحبونه أذله علی المۆمنین أعزه علی الکافرین) 7
حافظ: عجیب است! چرا شما می خواهید این آیه ای که در وصف تمام مۆمنین است را منحصر در شأن علی کرم الله وجهه کنید؟
واعظ: اولاً من پیشنهاد می کنم اعتراضات خود را در قالب سۆال طرح کنید تا وقتی جواب آن را شنیدید، افسرده نشوید ثانیا اگر این آیه در شأن همه مۆمنان است پس چرا همین مۆمنان از صحنه جنگ فرار کردند و رسول خدا را تنها گذاردند؟
حافظ: این انصاف نیست که صحابه را فراری بخوانید.
واعظ: گویا شما با یک دلیل و دو دلیل قانع نمی شوید. اولاً من آنها را فراری نخواندم؛ بلکه علمای خودتان 8 نوشته اند که در جریان جنگ احد غیر از عدّه معدودی، تمام صحابه پا به فرار گذارده و پیامبر را تنها گذاردند. اصلاً این آیه ای که شما آن را در شأن خلفا می دانید، نمی تواند در شأن کسی غیر از علی امیرالمومنین (علیه السلام) باشد؛ زیرا او بود که هیچ گاه در جنگ پشت به دشمن نکرد. چگونه می توان پذیرفت افرادی که پیامبر را در جنگ تنها گذاردند، محبوب خدا و رسول باشند. علی امیرالمومنین (علیه السلام) انسان منحصر به فردی است که در جنگ احد با وجود اینکه قریب به پنجاه زخم و جراحت بر بدن مبارکش رسیده بود ثابت قدم ماند و از رسول خدا حفاظت نمود تا بالاخره جنگ را به نفع مسلمین خاتمه داد.
حافظ: آیا خجالت آور نیست که به صحابه ی بزرگ بالاخص خلفای راشدین نسبت فرار می دهید، در حالی که این دو خلیفه ی بزرگوار همچون پروانه در اطراف رسول خدا می گشتند و از ایشان حفاظت می نمودند؟
واعظ: گویا شما تاکنون تاریخ نخوانده اید. این جریانی را که نقل کردم مورد اتفاق تمام مورخین است. یکی دیگر از موارد فرار صحابه، جنگ حنین می باشد. در این جنگ جز علی (علیه السلام)، عباس، ابوسفیان بن حارث و عبدالله بن مسعود؛ تمامی صحابه فرار کردند. 9 علاوه بر این، از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) نقل شده است که «علی به هیچ میدان نبردی وارد نشد مگر اینکه جبرئیل از راست و میکائیل از چپ او را یاری می کردند و ابری بر او سایه می افکند تا فتح و ظفر نصیب او می شد». 10 و اما در ادامه ی بحث قبل، این حدیث را بشنوید، ابن عباس می گوید: «روزی با پدرم نزد رسو ل اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) بودیم که علی (علیه السلام) وارد شد و سلام نمود، پیغمبر بلند شده و او را در آغوش کشید و میان دو چشمانش را بوسید و طرف راست خود نشانید، پدرم عرض کرد: یا رسول الله آیا علی را دوست داری؟ حضرت فرمود: ای عموی بزرگوار، به خدا قسم محبت و دوستی خداوند به علی بیشتر از محبت من به اوست». 11 اگر شما حدیث رایت را شنیده بودید قبول می کردید که محبوبترین افراد نزد رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) علی بوده است و بس.
نواب: حضرت آقا! اگر زحمتی نیست خواهش می کنم حدیث رایت را تشریح کنید.
از عمر نقل شده است که: «من زنده نباشم در میان امتی که تو، یا اباالحسن در میان آنها نیستی» و نیز می گفت: «زنان عالم از اینکه مثل علی را بزایند، عقیم اند
واعظ: زمانی که لشکر اسلام خیبر را محاصره کرده بود، حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) ابوبکر و سپس عمر را به عنوان فرمانده ی لشکر برای فتح خیبر فرستاد که هر دو نفر با فرار خود زمینه شکست لشکر اسلام را فراهم آوردند. این مسئله باعث ضعف روحیه سپاه اسلام شده بود. رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) برای قوّت قلب سپاه فرمود: «به خدا قسم، فردا پرچم را به کسی می دهم که حمله کننده بر دشمنان و غیرفرارکننده است، خدا پیروزی را به دست او جاری می کند و او کسی است که خدا و پیامبر او را دوست می دارند و او هم خدا و پیامبرش را دوست می دارد». 12 چون صبح شد تمام صحابه لباس های رزم پوشیده و خود را در معرض دید پیامبر قرار می دادند به امید اینکه این فضیلت بزرگ مختص به آنان گردد، حضرت پیامبر نظری به اصحاب افکند و فرمود: کجاست برادر و پسرعمویم، علی؟ عرض کردند: یا رسول الله ایشان مبتلا به درد چشم هستند و توان حرکت ندارند. رسول خدا سلمان را به دنبال امیر المومنین (علیه السلام) فرستاد. حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در حالی که چشم مبارکش بسته بود شرفیاب شد. حضرت پیامبر به ایشان فرمود: ای ابا الحسن! حال تو چگونه است؟ عرض کرد: بحمدالله خیر است، چشم درد شدیدی دارم؛ حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) چشم امیرالمومنین (علیه السلام) را به آب دهان خود متبرك نموده و برای ایشان طلب شفا نمود. فوراً مرض برطرف گردید. سپس امیرالمومنین (علیه السلام) پرچم را به دست گرفته و قلعه خیبر را فتح نمود. از قول عمر نقل شده است که گفت: «علمداری و فرماندهی جنگ را دوست نداشتم مگر در نبرد خیبر. من در آن روز مکرراً خودم را به پیامبر نشان می دادم تا شاید مرا بخواند و این افتخار نصیب من گردد؛ ولی او علی را طلب کرد و این افتخار نصیب علی شد». 13 با توجه به این روایت، واضح می شود که مصداق(أشداء علی الکفّار رحماء بینهم) فقط و فقط امیرالمومنین علی (علیه السلام) است. جالب این است که بعضی از علمای خودتان نیز به این نکته اقرار کرده اند. محمد بن یوسف گنجی شافعی از رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) نقل کرده است که حضرت فرمود: «هر کس می خواهد به آدم و نوح و ابراهیم نظر کند پس به علی نظر کند. علی آن کسی است که خدا در قرآن او را به آیه ی الذّین معه اشداء علی الکفاّر رحماء بینهم وصف نموده است» 14 اما اینکه گفتید مقصود از «رحماء بینهم» عثمان بن عفّان است؛ چون بسیار دل رحم بوده است یک ادعای بی پایه و بی اساس است. اگر ناراحت نمی شوید با استفاده از منابع تاریخی مورد قبول خودتان ثابت می کنم که عثمان چندان رحم دل هم نبوده است.
ادامه این مناظره در سلسله مقالاتی، طی روزهای آینده به شما دوست عزیز تقدیم می شود. امیدواریم این همراهی زمینه شناخت مذهب حق و گروه رستگاران را فراهم کند .

پی نوشت ها:

1- المستدرک، حاکم نیشابوری 3/42 ح 4327 کتاب المغازی
2- تذکره الخواص، سیط ابن جوزی، ص 41 باب 2 حدیث لیله الهجره
3- برخی از مردمانند که از جان خود در راه رضای خدا در می گذرند و خداوند به بندگان مهربان است آیه 207 سوره البقره
4- کنزالعمال، متقی هندی 5/589 ح 14050؛ و قرطبی در الجامع لاحکام القرآن 1/272 ذیل آیه 30 سوره بقره
5- تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی 7/287 رقم 4925
6- کفایه الطالب، گنجی شافعی، باب 57
7- المستدرک، حاکم نیشابوری 3/40 ح 4238 و 4340 و 4341 کتاب المغاری؛ و طبری در تاریخ 2/300 حوادث سال 7
8- ای گروهی که ایمان آورده اید هر یک از شما مرتد شود به زودی خداوند قومی را می آورد که خدا آنها را دوست دارد و آنان نیز خدا را دوست دارند؛ نسبت به مومنان فروتن و نسبت به کافران مقتدرند.
9- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید 13/278 خطبه 23873- الجمع بین الصحیحین، حمیدی 3/327 ح 2777
10- کفایه الطالب، گنجی شافعی، باب 28 ص 134- 135
11- کفایه الطالب، گنجی شافعی، باب 7 ص 79
12- صحیح، محمد بن اسماعیل بخاری، ج 4/457، ح 1130 کتاب الجهاد و السیر
13- صحیح مسلم، 4/1872 ح 2405 کتاب فضائل الصحابه
14- کفایه الطالب، گنجی شافعی، باب 23 ص 122

منبع :
شهابی در شب ، دکتر ضیاء توحیدی ، ص 64 –


نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام