علم کلام، دانشی است که عهده دار اثبات گزاره های دینی و دفع شبهات از ساحت عقاید آئینی است. در قلمرو هر دینی به منظور دفاع عقلانی از مبانی و ارکان فکری و اعتقادی آن دین و نیز تببین خردپذیر باورهای کلی آن، همچنین فراهم ساختن زمینه گسترش حوزه و قلمرو آن، شاخه ای از دانش بشری پدید آمده است که «کلام» نام گرفته است.

کلام در مغرب زمین همان «تئولوژی» است که مرکب از دو کلمه «تئو» و «لوژی» است. تئو کلمه‌ای یونانی و به معنی «خداست» و لوژی به معنی «شناخت» است و معادل آن عناوینی مانند: علم الربوبیات، معرفه الربوبیات و الهیات است.

 


وظایف علم کلام

1- تفسیر و تبیین خردپذیر دین مورد نظر

نخستین وظیفه این علم که یکی از مهم‌ترین شاخه‌های علوم عقلی به معنی عام آن است، این بوده که با تبیین و تفسیر خردپذیر دین مورد نظر، زمینه استحکام ارکان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جدید را که ارمغان دین جدید است، فراهم سازد.  دین جدید، نظامی متفاوت از نظام‌های پیشین ارائه می‌کند که بر اصول و مبانی ویژه‌ای استوار است.  تبیین این اصول به منظور تثبیت آن نظام فرهنگی ـ اجتماعی، در علم کلام انجام می‌پذیرد و از آنجا که مهم‌ترین جنبه ادیان که بر همه جنبه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن غلبه دارد، مبدأ پیدایش آن دین و در واقع الهی بودن آن است.  الهیات نیز نامیده شده است.

روش علم کلام، روشی عقلی است و برای تبیین احکام در گزاره‌های کلامی، از روش نقلی و شهودی استفاده نمی‌شود. اگر چه گزاره‌های نقلی و حتی مشهورات و مسلمات نیز می‌تواند به عنوان مقدمه دلایل کلامی به کار رود، اما کاربرد این گونه گزارهها به معنی اثبات نقلی احکام آن نیست

2- ارائه دفاعی خردپذیر در برخورد دین مورد نظر با فرهنگها و ادیان موجود

شکی نیست که هر دینی در جامعه یا قلمروی که ظهور می‌کند، با افکار و گرایش‌های منسجم، شناخته شده و با پذیرش ملت یا ملتها روبرو میشود که به طور کلی یا جزئی با اندیشه ها و دستورات دین جدید ناسازگار است، و بنابراین زمینه برخورد میان آن‌ها وجود دارد.  تبیین خردپذیر دین میتواند به موفقیت دین جدید در این برخوردها کمک نماید.
کلام نور

اگر چه حضور پیامبران و نیز معجزات و بینت آن‌ها، برای انسان‌های حق طلب حجّتی گریز ناپذیر است، و به همین دلیل دین جدید بدون استدلال‌های عقلی و کلامی مورد پذیرش قرار می‌گیرد. امّا وجود حسی پیامبران و معجزات آن‌ها تنها در برهه‌ای از تاریخ امکان‌پذیر است و پس از عدم حضور پیامبران بسیاری از دلایل قطعی آن‌ها بر آسمانی بودن و بی‌بدیل بودن تعالیم آن‌ها، تبدیل به امری تاریخی میشود که چه بسا اصل آن نیز مورد تردید قرار می‌گیرد.

بنابراین پیروان ادیان برای صیانت از پیام آسمانی، علم کلام را تأسیس کردند تا از تردید پذیری پیام یاد شده کاسته و استناد آن را مبدأ آسمانی آشکار سازند و آن را از گزند حوادث عصری که به تغییرات عمیق میانجامد، حفظ نمایند.  از این گذشته فرهنگ‌های موجود که با حضور آسمانی و پرقدرت دین جدید منزوی شدهاند، با کاسته شدن از جنبه‌های معنوی و آسمانی دین جدید، دوباره وارد صحنه شده و با استفاده از تجارب گذشته و نیز به خدمت گرفتن محصول خرد آدمی به مقابله با دین جدید میپردازند.  از سوی دیگر، دین جدید نیز که به خاطر دور شدن از منبع اصیل خود و آلوده شدن با محدودیت‌های فکر و رفتار انسانی، توانایی پیشین خود را برای کنار زدن فرهنگ‌های جاهلی از دست داده است، باید به ابزار و سلاحی مجهز شود که فرهنگ‌های منزوی شده‌ی پیش از این، از آن برخوردار بودهاند.  یعنی در برابر تردید افکنی‌های عقلی آنها، باید پاسخ‌های خردپذیر ارائه کند که مجموعه‌ی آنها علمی بنام کلام را پدید میآورد.



3- رساندن پیام دین مورد نظر در قالب‌های فهم‌پذیر و مشترک میان انسانها

هر دینی برای توسعه قلمرو خود و به تعبیر دیگر برای رساندن پیام خود به جوامع بشری باید پیام خویش را در قالب‌های فهم‌پذیر و مشترک میان انسانها ارائه کند، و چون عمومی‌ترین وجه مشترک انسانها که از تغییرات اساسی به دور مانده و میماند، عقل و خرد آنان است، بنابراین دین باید تعالیم خود را در قالب‌های خردپذیر ارائه کند.  مجموعه قالب‌های خردپذیر دین که هم توجیه‌پذیری عقلانی دارد و هم میتوان از آن دفاع عقلانی کرد، به نام کلام شهرت یافته است.



تفاوت کلام جدید و قدیم

آیا کلام جدید و قدیم با یکدیگر تفاوت دارد؟ برای پاسخ به پرسش یاد شده باید به این نکته توجه داشته باشیم که تفاوت علوم یا به تفاوت موضوع آنهاست، یا به غایت و یا روش تحقیق آنها.  نگاه کوتاهی به عناوین سهگانه یاد شده در این دو علم مفروض، پاسخ آن را روشن می‌کند.



موضوع علم کلام

در مورد موضوع علم کلام به دو نظریه میتوان اشاره کرد:

1- موضوع علم کـلام شناسایی هستی از آن جهت کـه هستی است، میباشـد.  در واقع موضـوع آن «هستی شناسی» است.

2- موضوع علم کلام، اثبات عقاید دینی است.

با مراجعه به کتب کلامی‌های مختلف دینی میتوان فهمید که اگر موضوع علم کلام، هستی شناسی است، منظور از این هستی، هستی خدا و صفات و افعال اوست و اگر موضوع آن، شناسایی و مدلل ساختن عقاید دینی است، باز هم درباره همین موضوعات است و بنابراین موضوع علم کلام، شناسایی خدا، انسان، هدایت و سرنوشت نهایی اوست و مطرح شدن مباحثی مانند: جوهر و عرض و مقولات (امور عامه) به خاطر تأثیر گذاری این گونه بحثها در شناسایی موضوعات یاد شده است نه موضوعیت آنها.

موضوع کلام جدید نیز علی رغم تغییر در برخی مسائل همان موضوع کلام قدیم است، و تنها جنبه‌های انتقادی کلام جدید بیش از کلام سنتی است.  اما اولاً: این امر سبب تفاوت دو علم نیست و ثانیاً: این ویژگی نیز عمومیت ندارد و تنها در جوامع غیر دینی و یا دارای گرایش‌های دینی ضعیف نمودار شده است.

به طور کلی کلام جدید و کلام قدیم هر دو یک علم است که در سیر تکامل یا تغییرات طبیعی و تاریخی خود دارای مسائل و ابزار و اهداف جدیدی نیز شده است.



روش علم کلام
علم کلام

روش علم کلام، روشی عقلی است و برای تبیین احکام در گزاره‌های کلامی، از روش نقلی و شهودی استفاده نمی‌شود. اگر چه گزاره‌های نقلی و حتی مشهورات و مسلمات نیز می‌تواند به عنوان مقدمه دلایل کلامی به کار رود، اما کاربرد این گونه گزارهها به معنی اثبات نقلی احکام آن نیست.

روش کلام جدید نیز مانند کلام سنتی عقلی است، و اگر چه در کلام جدید بحث‌های زمانی، تاریخی و پژوهش‌های مربوط به زمینهها و تناسب‌های گزاره‌های دینی مطرح میشود، اما این به معنی بیرون شدن از شیوه عقلی در پژوهش نیست.

همچنین در کلام جدید، موضوعات تجربی، روانی، فیزیکی و شیمیایی به عنوان مقدمات استدلال‌های کلامی بیشتر به کار میرود، تا جایی که تعارض‌های مربوط به حوزه علم و دین، بخشی از آن را به خود اختصاص داده است. اما این امر نیز به معنی کاربرد شیوه پژوهش تجربی در کلام نیست. بنابراین به طور کلی روش تحقیق در کلام سنتی و جدید ، روش عقلی است و هر دو از زیر مجموعه علوم عقلی به حساب می‌آیند.



غایت کلام جدید و قدیم

چنانکه پیش‌تر گفته شد ،کلام به تفسیر مبانی فکری دین می‌پردازد،آن را مدلل می‌سازد ، اندیشه‌های سازگار با آن را مورد نقد قرار می‌دهد و سرانجام به انتقادهای وارد بر عقاید مورد تعهد خود پاسخ می‌دهد و از آن‌ها دفاع می‌کند.

کلام جدید ،اگر چه در دو قرن آغازین خود یعنی هجدهم و نوزدهم میلادی ،جنبه‌های تدافعی کمتری داشت و بیشتر به نقد گزاره‌های دینی پرداخته است ، اما این انتقادها اولأ به منظور ارائه تفسیر جدید از دین بود و ثانیأ این امر نتیجه در گیری با عالمان یا حاکمان دینی بوده است .

در قلمرو هر دینی به منظور دفاع عقلانی از مبانی و ارکان فکری و اعتقادی آن دین و نیز تببین خردپذیر باورهای کلی آن، همچنین فراهم ساختن زمینه گسترش حوزه و قلمرو آن، شاخه ای از دانش بشری پدید آمده است که «کلام» نام گرفته است. کلام در مغرب زمین همان «تئولوژی» است که مرکب از دو کلمه «تئو» و «لوژی» است. تئو کلمه‌ای یونانی و به معنی «خداست» و لوژی به معنی «شناخت» است و معادل آن عناوینی مانند: علم الربوبیات، معرفه الربوبیات و الهیات است

اگر چه وضعیت کلام جدید در دو قرن نخست چنین بوده است ، اما اینک این‌گونه نیست و برخی از متکلمان جدید ، به دفاع روشمند از دین متناسب با عصر جدید پرداخته‌اند.

بنابراین کلام جدید و سنتی از نظر هدف و غایت نیز تفاوتی ندارند و آنچه را که امروزه « کلام جدید » می‌نامند ، مسائل کلامی جدید است نه یک علم جدید که نقطه مقابل کلام سنتی باشد.

نتیجه:

آنگونه که متکلمان در تعریف علم کلام گفته اند، کلام، دانشی است که عهده دار اثبات گزاره های دینی و دفع شبهات از ساحت عقاید آئینی است. علم کلام و فلسفه هر دو به روش عقلی به اثبات گزاره های خود می پردازند با این تفاوت که در فلسفه صرفا بر مقدمات یقینی تکیه می شود ولی در کلام، افزون بر یقینیات، بر مشهورات و مسلمات نیز احتجاج می‌شود.


نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام