امام سجاد(علیه السلام) در برابر جامعه جاهل امام علیبنالحسین(ع) ملقب به سجاد در سال 38 هجری در شهر منور مدینه چشم به جهان گشود. در سال 98 در همان شهر به دست حاكم زمان ولید بن عبدالملك با مسمومیت چشم از جهان فرو بست. این امام همام حدود 57 سال در این جهان زیست. فجایع و ظلمهایی را كه امویان، چه از تیره سفیانی و چه از تیره مروانی، به نام دین بر مردم روا داشتند از نزدیك نظاره گر بود؛ از فاجعه سوزناك كربلاتا واقعه حرَه و نسل كشی یزید در مدینه و كشتارهای بی رحمانه حجاج عامل مروانیان در مكه، عراق و كوفه كه همه به عنوان دفاع از دین خدا و خلیفه پیامبر صورت پذیرفت و كثیری از مردم به چنین حكومتهایی تن داده بودند و خاندان راستین پیامبر كه در معدن علم و بیت وحی تربیت یافته بودند، یكی پس از دیگری مقتول یا مسموم میشدند. پیش از امام سجاد(ع) پدر
بزرگوارش امام حسین(ع)، عموی بزرگوارش امام حسن(ع) و جدش امام علی(ع) به دست متولیان خلافت از سر راه قدرت برداشته میشدند. در اینجا ستم حاكمان برای بقای قدرت از یك سو، بی تفاوتی بیشتر مردم یا تن دادن آنان به جور و جنایت یا سكوت آنان از سوی دیگر، بر شدت شرارت شقاوت میافزود. در این 82 سالی كه حكومت به دست سفیانیان و مروانیان دست به دست میشد. از زمان معاویه كه راه انتقاد از سلطان سد شد و كسی جرات چون و چرا كردن در برابر برنامههای وی را نداشت و مردم سعی میكردند سخنی بگویند كه به كام حاكم شامات خوش نشیند، تا روزگار عبدالملك و ولید بن عبدالمالك، این روش همچنان ادامه داشت، بلكه سركوب غلاظ و شداد بیشتری گرفت. به روایت مرحوم شهیدی: «عبدالمالك نخستین كسی است كه واعظان را از اندرز گفتن منع كرد. رسم چنان بود كه واعظ خطبه خود را با جمله «اتق الله» آغاز میكرد. جناب خلیفه بر فراز منبر نشست و سخن را به جای تقوا با تهدید آغاز كرد و به واعظان و نصیحت گران گفت... از این پس كسی ما را به پرهیزگاری امر ن میكند جز آنكه گردن او را خواهم زد.» (شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص226) ولید بن عبدالمالك كه در پی پدر بر فراز تخت سلطنت میرود همان راه سركوب پدر و شیوه شاهان پیشین را ادامه میدهد. بنا به نقل مورخان، این خلیفه مسلمین با توجه به ثروتهای سرشار زمان پدر، به ساختمان سازی دست میبرد و معماریهای زیبایی را در جهان اسلام به جای میگذارد.
بناهای او یكی مسجد جامع امویان در دمشق است و دیگر كاخها یا تاسیساتی كه به استحكام و مجلل ساختن كار حكومت باز میگردد. ولی نهاد حكومت همچنان بر ظواهر دینی است و در زمان این خلیفه مروانی شخصی به نام حجاج بن یوسف ثقفی مامور سركوب میشود. در كنار كشتارهای بی رحمانه این عامل سركوبگر، یكی از سیاستهای زشتی كه به دست این دژخیم دنبال میشود، تحقیر ایرانیان به عنوان موالی است و هر كس هویت غیرعرب دارد برای شناسایی بر دست او داغ مینهند. معروف است كه هنگام مرگ حجاج، 50 هزار مرد و 30 هزار زن در زندان او بودند. در ریختن خون و گرفتن مال به قدری افراط كرد كه خلیفه از شام نامهای به او نگاشت و او را ملامت كرد. (مروج الذهب، ج 2، ص 136) امام سجاد(ع) در دوران چنین حاكمانی، بعد از فاجعه كربلا عمر خود را سپری كرد. در این زمان كه باید عصر فجایع امویان نامید، بنیانهای اخلاقی از هم گسسته و حقوق حقه آدمیان از میان رفته و مردم غالباًٌ، ناآگاه به حقیقت دینند. آگاهان و عالمان به امر خلیفه یا به تیغ حجاج سپرده میشوند یا در مخوفترین زندانها در انتظار مرگند. علی بن الحسین(ع) در تلاش است بنیانهای اخلاقی و حقوقی را به این جامعه به ظاهر دینی و نا آگاه بازگرداند. تمام ستمهایی كه به دست نااهلان بر بشر میرود، عامل اساسی آن، نا آگاهی و بی خردی مردمان است كه از لحاظ فهم دینی در سطح چند شعار ماندهاند. ریشه این جهالت به روزگار پیش بر میگردد. امام علی(ع) در میان سكوت این مردم با شمشیر یك مسلمان خارجی مسلك از پای درآمد. امام حسن(ع) در بین این مسلمانان ناآگاه با دسیسه خلیفه وقت مسموم شد. غالب این مردمان در داستان كربلادر دام فریب و مبلغان معاویه و یزید در افتادند و در خلق خیانتی بزرگ شركت كردند. قربه الی الله فرزندان پیامبر خدا را به امر خلیفه مسلمین سر بریده یا به اسارت كشیدند. هر حركتی و خیزشی با بدترین وجه سركوب میشود. امام چهارم با حركت توابین و داستان مختار همراهی نمیكند و به آنان كه آمدهاند با امام بیعت كنند دست رد میدهد. تاریخ امامان شیعه از این پس یك تاریخ فرهنگی و آگاه كردن مردم به حقایق دین و حقوق شان است. از بعضی زوایای تاریخ بر میآید كه امامان شیعی برخی شورشهای علویان را تایید میكردند. ولی تلاش و اهتمام آنان احیای فرهنگ وارونه شده اسلام است كه به دست خلفای مسلمین رو به انحراف و انحطاط و بدعت رفته است. خیلی از مفاهیم دینی معانی روزگار جاهلیت به خود گرفته است. در این راستا سیمای صحیفه سجادیه و نگارش رساله حقوق امام سجاد(ع) بزرگ ترین مبارزه با جهل و جور و بدعت و دین ابزاری است. امام سجاد(ع) در برابر دین فروشان و شادخواران از راه دین میفرماید: بئس القوم قوم ختلوا الدنیا بالدین و بئس القوم قوم عملوا باعمال یطلبون بهاء الدنیا؛ چه بد مردمی هستند مردمی كه دنیا را به وسیله دین شكار كردهاند. چه بد مردمی هستند مردمی كه كارهایی انجام داده و به آنها دنیا را جستهاند. (تاریخ یعقوبی، ج2) امام نه تنها در برابر جامعهای جهل زده قرار گرفته، بلكه در برابر افرادی هستند كه راه توجیهات گشودهاند. دستهای پیدا شدند و گفتهاند مرتكب گناه كبیره در عذاب الهی جاودان نیست، هر چند بر مردمان ستم روا دارد. اینان كسانی هستند كه در فرقههای كلامی به نام «مرجئه» معروفند؛ متكلمانی در خدمت حكومت. امویان از این نوع تفكر كلامی بهرهها گرفتند. همان طور كه از ساختن احادیث دروغ به نفع حاكمان و علیه مخالفان، از همه مهمتر امام علی(ع)، سودها جستند. شاعرانی در ستایش مروانیان اشعار فراوانی سرودند و تملقها گفتهاند، فضائلی كه در اینان نبود افزودند و رذائلی كه داشتند، كاستند. پولهای فراوانی در این راه هزینه شد. (تاریخ ادبیات عرب، ج 2، ص 344) امام حسین(ع) در بیانی حال این مردم را چنین توصیف كرده بود: الناس عبید الدنیا والدین لعق علی السنتهم... مردم بنده دنیایند، دین را تا آنجا میخواهند كه زندگانی خود را به آن سامان دهند و چون آزمایش به میان آید دینداران اندك خواهند بود. در جامعهای كه مردم به حقوق خود آگاهی ندارند، ممكن است به هرگونه ست میتن دهند. امام سجاد(ع) در رساله حقوق خود به 51 حق اشاره میكند. انسان با ادای این حقوق انسان كامل میشود. در این چند سالی كه از مرگ پیامبر گذشته كسی به این جامعیت از حقوق آدمیان سخن به میان نیاورده. در لابه لای سخنان و نامههای امام علی(ع) سخن از حق و تكلیف زیاد است. ولی امام چهارم به خاطر فراغتی كه دارد و ضرورتی كه میبیند، تمام زوایای این مساله را میگشاید. از حق اعضای بدن، حقوق حیوانات، حق میان زوجین، حق معلم و متعلم و از همه مهم تر حق مردم بر حاكم و بالعكس و سایرحقوق همه را بیان میكند. مهم ترین اثر صحیفه سجادیه است. این كتاب كه شامل دعاهای گوناگون است، در مضامین آن تعالی مینهفته است، كه مهم ترین آن مبارزه با كج فه میاز دین را نشان میدهد. دریغ اینكه شیعیان این روزگار نیز امام زین العابدین(ع) را فقط در چند روز حضورش در كربلا میشناسند و در نهایت تا شام در مجلس یزید و ایراد خطبه ای آتشین. اما گفتهها و كلماتی كه از مكتب این امام همام به اسلام مقلوب آن روز جانی تازه میدهد، همچنان در لای كتاب و در تاریكخانه كتابخانه به عنوان میراث فرهنگی نهفته است.
نظر خود را اضافه کنید.