جریان شناسی انجمن حجتیه(1)
انجمن حجتیه را برخی ساخته دست استعمار میدانند و برخی دیگر، آن را برآیند توطئه استعمار در آفرینش بهائیت دانستهاند. هنگامی که مردم ایران درگیر مبارزه با ظلم شاه بودند، اعضای این انجمن، وقتشان را صرف راهنمایی بهائیان میکردند و خودشان را از جریان انقلاب دور نگاه میداشتند …
چکیده
روحانیان در جامعه ایران، به ویژه از هنگام تحریم استعمال توتون و تنباکو، نقش و جایگاه ارزندهای داشتهاند. آنان همواره تلاش کردهاند تا در برابر حکومتهای ستمگر و نفوذ استعمار بایستند و مانع اجزای اهداف شوم و غارتگرانه بیگانگان شوند. از این رو، استعمارگران نیز بیکار ننشسته و برای اینکه جلو روحانیان را بگیرند. از راه دین وارد شدند. یکی از این راهها، فرقهسازی و تفرقهافکنی میان مسلمان بوده و هست.
انجمن حجتیه را نیز برخی ساخته دست استعمار میدانند و برخی دیگر، آن را برآیند توطئه استعمار در آفرینش بهائیت دانستهاند. هنگامی که مردم ایران درگیر مبارزه با ظلم شاه بودند، اعضای این انجمن، وقتشان را صرف راهنمایی بهائیان میکردند و خودشان را از جریان انقلاب دور نگاه میداشتند.
این مقاله در نظر دارد فعالیتهای انجمن حجتیه را پیش و پس از انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار دهد و واکنش امام خمینی را در برابر این جریان بازگو کند.
واژگان کلیدی: انجمن حجتیه، بهائیت، کمونیسم، انقلاب اسلامی، امام خمینی.
* * *
اسلام در تاریخ معاصر ایران نقش مهمی در صحنه سیاسی ایران داشته است. حکم تحریم استعمال تنباکو و توتون توسط میرزای شیرازی که این قرارداد بیش از 54 روز دوام نیاورد و تحت فشار علما، شاه بالاجبار قرارداد را لغو کرد و نقش بیبدیل روحانیت شیعه در انقلاب مشروطیت که عمل به اسلام و اجرای عدالت را خواستار بودند، خشم استبداد و استعمار را برانگیخت. بیتردید بدون حضور علمای شیعه، بسیج مردم جهت مقابله با استعمار و استبداد به سرانجام نمیرسید و اگر در پایان هم به استیلا رضاخانی ختم شد به دلیل آن بود که علما و روحانیان را کنار گذاشتند و شیخ فضلالله نوری، اعلم علمای تهران را به شهادت رسانیدند.(1)
سلطه تاریخی بیگانگان در ایران و وابسته دانستن رضاشاه به این سلطه توسط نیروهای مذهبی و اشغال ایران توسط متفقین موجی از احساسات ضدبیگانه را در ایران به ویژه بین قشرهای مذهبی به وجود آورد. روحانیت سیاسی با نمایندگی آیتالله کاشانی توانست این احساسات را به یک حرکت ضداستعماری تبدیل کند. این حرکت خصوصاً استعمار انگلیس را که نزدیک به نیمقرن ذخایر ملی ایران را به یغما میبرد، هدف قرار داد. فتواهای پی در پی مراجع و علما، بسیج تودههای مذهبی توسط آیتالله کاشانی، عملیات کوبنده فدائیان اسلام، مهمترین نقش را در نهضت ملی شدن نفت ایفا کرد.(2) و بالاخره نهضتی که امام خمینی(س) در سال 1341 آغاز کرد و در سال 1357 به اوج خود رسید و به یک انقلاب تمام عیار تبدیل شد، موجب گردید که در سال 1357 مردم ایران، شهری و روستایی طبقه متوسط و مستضعف، دانشگاهی و حوزوی، کارگر و کشاورز، بازاری و کارمند، مرد و زن، پسر و دختر، پیر و جوان و همه اقشار ایران به ندای امام خمینی(س) پاسخ گویند و یک پارچه شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی را فریاد زنند.(3) استعمار برای در هم پاشیدن و متلاشی کردن حوزههای دینی و مرجعیت مذهبی غیر از ایجاد احساس تنفر و حقارت نسبت به ارزشهای فرهنگی و دینی و ضد ترقی و پیشرفت جلوه دادن سنتها و شعائر دینی به مهمترین عملی که دست یازید، به وجود آوردن حساسیتهای داخلی و جنگهای زرگری و اختلافات فرقهای شدید بود تا با مشغول کردن اذهان مردم به مسائل انحرافی، آنها را از دشمن و خطر توطئهاش غافل سازند. از طرف دیگر، استعمارگران برای تضعیف نفوذ و از بین بردن رهبران و روحانیان متعهد و آگاه درصدد برآمدند که جهت مقابله با اینان، رهبران و سردمداران روحانینما را روی کار بیاورند و تلاش کردند با ساختن فرقهها و مسلکهای قلابی و استعماری از یک طرف حکومتها و رژیمهای دستنشاندة خود را سرپا نگه دارند و از طرف دیگر با ایجاد تفرقه و چند دستگی بین مسلمین، اساس فکری و مذهبی آنان را ضعیف و سست کنند تا ذهن، فکر و اندیشه مردم به خصوص جوانان این جوامع مذهبی را از سیاست و حکومت و دخالت در اداره مملکت دور نگه دارند به طوری که دخالت دین و مذهب در امور سیاست و اداره مملکت امری مکروه و حتی حرام نشان داده شود تا بیشتر و آسودهتر بتوانند بر مقدرات این کشورها حاکم و از منابع و ذخایر این کشورها منافع خود را تأمین کنند.(4) حتی اگر انجمن حجتیه ساخته و پرداخته استعمار و استبداد نباشد اما عملاً در جهت منافع آنها حرکت کرده است. با توجه به ندای امام خمینی(س) در خصوص خطر مقدسنماهای بیشعور و طرفداران جدایی دین از سیاست و با توجه به اینکه هماکنون نظام سلطه جهانی تلاش میکند با کمک این مقدسنماهای متحجر، علاوه بر گسترش اندیشه جدایی دین از سیاست، اختلافات مذهبی را دامن بزند و نیز با توجه به این که مراکز قدرت شیطانی تلاش میکنند به فرزندان راستین خمینی کبیر و یاوران خامنهای عزیز، به دلیل عشق به امام زمان(عج) انگ انجمنی بزنند لازم است به کالبدشکافی این جریان بپردازیم. لذا در این مقاله سعی داریم به سئوالات زیر پاسخ گوییم:
1. انجمن حجتیه چگونه شکل گرفت و چه عملکردی داشت؟
2. ابعاد فکری و اعتقادی انجمن حجتیه چیست؟
3. آخرین تحرکات انجمن حجتیه چه بود؟
4. آیا دولت نهم دنبالهرو انجمن حجتیه است؟
شکلگیری انجمن حجتیه
نام کامل انجمن حجتیه که به انجمن ضدبهائیت نیز مشهور بوده، «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» است. این انجمن مقارن با کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 تأسیس شد. مؤسس این گروه آقای شیخمحمود ذاکرزادة تولایی است که به نام شیخ محمود حلبی شناخته شده بود. وی تا پیش از کودتا هر روز برنامههای سخنرانی در رادیو مشهد داشت.(5)
در خصوص علت و هدف تشکیل انجمن نظرات مختلفی وجود دارد. برخی بر این عقیدهاند که در سالهای پیش از 28 مرداد 1332 که تبلیغات وسیعی برای انحراف افکار عمومی توسط بهائیت به ویژه علیه روحانیت و حوزهها راه افتاد آقای حلبی که در حوزه مشهد درس میخواند و استاد وی میرزامهدی اصفهانی – که علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشته – به همراه طلبه دیگری به نام سیدعباس علوی توسط یک مبلغ بهائی به بهائیت دعوت میشوند. این افراد چند ماهی از وقت خود را برای مطالعه بهائیت صرف میکنند. سیدعباس علوی به خاطر زمینههای دنیوی و شهوانی که احتمالاً بهائیت در اختیارش میگذارد میلغزد و بهائی میشود و به عنوان یکی از مبلغان بزرگ بهائیت کتابهایی هم در اثبات آن مینویسد. آقای حلبی با مشاهده این مسئله بهائیت را خطر بزرگی تشخیص میدهد و با برقراری تماس با افراد گولخورده از بهائیت، به جلسات تبلیغی آنان راه یافته، با آنها به مناظره و مباحثه میپردازد. سپس آقای حلبی به تهران آمده و جذب نیرو میکند و اطلاعات و تجربیات خود را منتقل مینماید. چون بهائیت مثل مساجد ما علنی و با پرچم فعالیت میکردند و خطر آنها نزد علما منعکس شده بود، پس از یک سری موفقیتها، آقای حلبی و دوستانش مورد حمایت علما قرار گرفتند و علما اجازه استفاده از سهم امام را نیز به آنها دادند.(6)
نظر دومی که در خصوص تشکیل انجمن وجود دارد مربوط به خود انجمنیها است. آنها معتقدند آقای حلبی رئیس انجمن مدعی شده که در سالهای 32 خواب دیده است که امام زمان به وی امر فرمودهاند که گروهی را برای مبارزه با بهائیت تشکیل بدهد. نظر دیگر حاکی از آن است که پس از بروز اختلاف بین آیتالله کاشانی و مصدق و شکست نهضت ملی نفت همزمان تبلیغات بهایت نضج گرفت و گروهی را که در بینشان طلبه نیز بود از جمله هم حجرهای آقای حلبی را جذب کردند. لذا بهائیت در ذهن شیخ محمود حلبی بزرگ جلوهگر شد و به این نتیجه رسید که باید سیاست را ول کرد و دست به انجام اقدامات فرهنگی زد. به علت شکست نهضت نوعی یأس بر جامعه حاکم شد و عدهای که به دنبال جریانی میگشتند تا با وصل شدن به آن، یأس و بریدگی خود را توجیه ایدئولوژیکی و سیاسی کنند، به این جریان پیوستند. گروهی دیگر برآنند که استعمار همواره یک قسمت از سیاستهایش فرقهسازی بوده و برای مطرح کردن، بالا کشیدن و رشد دادن آن فرقه دست به ایجاد یک ضدفرقه نیز میزده است و مسئله انجمن بهائیت و انجمن ضدبهائیت نیز مشمول این سیاست میباشد.(7)
گذشته از علت شکلگیری انجمن حجتیه آنچه که با قاطعیت میتوان گفت این است که انجمن برخلاف حرکت اسلام سیاسی و انقلابی حرکت کرده و با جدایی دین از سیاست نیروی خود را مصروف عوامل فرعی کرده از مبارزه با اصل و ریشه فساد غافل ماند و به همین جهت مورد استقبال دربار قرار گرفت.
به هر ترتیب آقای حلبی به تشکیلات خود رسمیت داد و نهایتاً در سال 1336 آن را به نام انجمن حجتیه مهدویه به ثبت رساند. این انجمن دارای یک هیأت مدیره بود که فعالیتهای انجمن زیرنظر این هیأت مدیره انجام میگرفت. شیخ محمودحلبی ریاست هیأت مدیره را بر عهده داشت و اعضای این هیأت مدیره عبارت بودند از:
حاجسیدرضا رسول، سیدحسن سجاید، محمدحسین غلامحسین، حاج محمدتقی تاجر(8)
اساسنامه انجمن دارای یک فصل، دو ماده، هشت بند و دو تبصره بود؛(9) تبصره یک عبارت است از اینکه، هدف انجمن تا ظهور قائم موعود غیرقابل تغییر است. در تبصره دو آمده است: «انجمن به هیچوجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هرنوع دخالتی را در زمینه سیاسی که از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد بر عهده نخواهد داشت.»(10)
انجمن حجتیه به زودی موفق شد در اکثر شهرهای ایران گروههایی را سازمان بدهد و از تهران فعالیت آنها را هدایت کند. از آنجا که هر نوع فعالیت سیاسی از طرف اعضای انجمن ممنوع بود عملاً حمایت دستگاه امنیتی دوره حکومت محمدرضاشاه را به خود جلب کرده بودند. آقا علیاکبر پرورش از فعالان اولیه و سابق انجمن حجتیه میگوید: «از برادران و خواهران انجمن نوشته میگرفتند که در امور سیاسی دخالت نکنند و انجمن شدیداً از درگیر شدن با مسائل سیاسی اجتناب میکرد.» به دلیل گرفتن تعهد کتبی مبنی بر عدم مبارزه و عدم دخالت در امور سیاسی از اعضا بود که انجمن، نه تنها کوچکترین تهدیدی از جانب رژیم منحوس پهلوی نشد بلکه بعضاً مورد حمایت آنان نیز قرار گرفت. از طرف دیگر چون متظاهر به مذهب و مطیع مرجعیت هم بود نزد روحانیان هم توانست مشروعیت لازم جهت حمایت را کسب کند.(11) حد اعتماد دستگاه امنیت رژیم شاه به آقای حلبی در سند زیر آشکار میشود.
رئیس واحد اطلاعات دستگاه امنیت دستور میدهد که هراقدام نسبت به گروه حجتیه با نظر آقای حلبی باشد:
پیرو نامه شماره 20171/12525-17/1/36 سازمان اطلاعات و امنیت تهران خواهشمند است دستور فرمایید از هرگونه اقدام و نظراتی که نسبت به اعضای پنج نفر یادشدگان در نامه پیروی مذکور به عمل خواهند آورد، این واحد را نیز آگاه سازند. ضمناً چون تجمع نامبردگان جنبه ضدیت با مسلک بهایی را دارد و برابر اطلاع حاج شیخمحمود ذاکرزاده تولایی معروف به حلبی از گردانندگان این جلسه با بخش 21 سازمان اطلاعات و امنیت تهران همکاریهایی دارد اصلح است هرگونه اطلاعی در مورد جلسه متشکله را قبل از احضار بقیه از مشارالیه استفسار نمایند.
رئیس واحد اطلاعاتی کمیته مشترک ضدخرابکاری، ناصری 23/1/36(12)
با این سند، همکاری دستگاه امنیتی ایران و گروه حجتیه به خوبی آشکار میشود. سند دیگری که در زیر ذکر میشود گویای آن است که هرگاه افرادی، از روی بیاطلاعی از روابط انجمن با دستگاه امنیت اقداماتی علیه برخی از فعالان حجتیه انجام دادهاند مورد توبیخ دستگاه امنیت و رئیس آن قرار میگیرند:
درباره شیخ محمود تولایی برابر اظهار نامبرده بالا آقای محمود صالحی نماینده انجمن مباحثه و ارشاد بهائیان به دین اسلام از طریق آن ساواک احضار و توضیحاتی در مورد انجمن مذکور از وی خواسته شده و با آنکه مشارالیه صراحتاً اعتراف نموده که کلیه سوابق امر توسط گردانندگان انجمن در مرکز در اختیار ساواک قرار گرفته معهذا مرتباً به عناوین مختلف اظهار و مورد بازرسی قرار گرفته است. خواهشمند است دستور فرمایید چگونگی و علت احضار نماینده انجمن فوقالذکر را اعلام دارد.
مدیرکل اداره سوم – مقدم(13)
اسناد فوق نشان میدهد که تا چه اندازه روابط انجمن با دستگاه امنیتی شاه نزدیک بوده است. بدون تردید اگر آنها کوچکترین خطری احساس میکردند با شدت با انجمن حجتیه برخورد میکردند در صورتی که دستگاه امنیتی خود به حمایت و تشویق آنها پرداخته است. علیاکبر پرورش درباره عکسالعمل دستگاه امنیت از استعفای خود از انجمن حجتیه میگوید:
وقتی ساواک متوجه شده بود که من از انجمن کمار رفتهام همین نادری [از مسئولان عالیرتبه دستگاه امنیت] ملعون ما را خواست و خیلی فحاشی کرد و گفت چرا دیگر در انجمن نیستی.(14)
دستگاه امنیتی میدید افراد مذهبی که از انجمن جدا میشدند به سوی نیروهای انقلابی و ضدرژیم میروند، لذا انجمن محلی برای جذب نیروهای مذهبی بود.
عملکرد انجمن حجتیه قبل از انقلاب
طرح مسائل انحرافی و خرافات یکی از مهمترین عملکردهای انجمن حجتیه، قبل از انقلاب است. مهمترین و آشکارترین فعالیت انجمن، قبل از انقلاب، مبارزه با بهائیت بود. مبارزه با بهائیت فلسفه وجودی انجمن را شکل میداد؛ این مبارزه تنها در بعد فکری، انجام میگرفت و انجمن وارد فاز سیاسی و اقتصادی نمیشد. در حالی که بهائیت یک پدیده کاملاً سیاسی و شبه جاسوسی بود و متقابلاً یکی از راههای مبارزه با آن، برخورد سیاسی بود. از آنجا که انجمن سیاست را نفی میکرد با این ویژگی بهائیت درگیر نشد و فقط از پایگاه ایدئولوژیک به نقادی آن میپرداخت. به همین خاطر هنگامی که با هویدا نخستوزیر معدوم شاه، دکتر ایادی، دکتر ثابتی، یا هژبر یزدانی و غیره که از مسئولان و متنفذان حکومت استبداد بودند برخورد میکرد، با وجودی که بهائی بودند، انجمن ضدبهائی باز هم به دیده بیتفاوتی به آنان مینگریست زیرا درگیری با آنان اگر چه بهائی بودند جنبه سیاسی پیدا میکرد نه ایدئولوژیک و چون انجمن باید تنها با مبلغان بهائیت به مبارزه برمیخاست دیگر کاری به کار آنها نداشت.(15) شهید رجایی میفرماید: «آن موقعی که برادران و خواهرانمان زیر شکنجه فریاد میکشیدند اینها میرفتند ثابت کنند که بهائیت بر حق است یا باطل و دقیقاً در مقابل مبارزه قرار میگرفتند.»(16) استاد شهید هاشمینژاد در این رابطه میفرماید:
تعدادی از رهبرانشان (رهبران انجمن حجتیه) چنان بهائیت را بزرگ میکردند که انگار در این مملکت خطر، بهائیت است. در حالی که ما معتقد بودیم یعنی خط انقلاب معتقد بود که بهائیت شاخهای از شاخههای استعمار، معلولی است ما باید سراغ علت برویم.(17)
در واقع، عملکرد انجمن حجتیه در راه مبارزه ایدئولوژیک با بهائیت همان طور که گفته شد در خدمت اهداف رژیم شاه بود. رژیم قصد داشت از یک طرف با ترویج ابزار شیطانی و شهوانی، جوانان این مرز و بوم را سرگرم کند و از طرف دیگر با تقویت جریانهای غیرسیاسی و بیخطر همچون انجمن حجتیه، فکر جوانان مذهبی را از مبارزه با رژیم فاسد شاه به مبارزه فکری و ایدئولوژیک با گروههایی همچون بهائیت سوق دهد. انجمنیها مسئله بهائیت را آن قدر مهم جلوه دادند که حتی در مبارزه امام خمینی(س) با رژیم شاه شرکت نکردند و در ضمن چون این حرکت را نشئت گرفته از فتوای مرجع انجمن (آیتالله خویی) میدانستند از نظر شرعی نیز اشکالی در کار خود نمیدیدند. رهبران انجمن حتی با مشاهده سیل عظیم جمعیت مسلمانان در مقابله با نظام ستمشاهی و حمایت روحانیان معظم از آنها، حاضر نشدند که به امامت مرجع کبیر شیعیان تن بدهند و قیام مردم را با عباراتی مثل «وزوز پشه را چه به فانتوم» به استهزاء میگرفتند و میگفتند: «مشت بر درفش چه میتواند بکند» یا امام را مسخره کرده و اظهار میکردند که «یک خودکاری در دستش گرفته و یک اعلامیهای نوشته میخواهد آمریکا را شکست بدهد.»(18)
انجمن قبل از انقلاب اسلامی نیروهای جوانی را که میتوانستند در امر مبارزه مؤثر باشند نه تنها به جریان انحرافی میانداخت و از مسیر نهضت دور نگه میداشت بلکه در سخنرانیها هم در منکوب کردن مبارزان اقدام میکرد چنانکه حلبی در یکی از سخنرانیهایش گفت:
چندی است تحریص میکنند. ولی چه از آب درمیآورند؟ چریک. چی از آب درمیآورند؟ مفسده خرابکار، موذی به اجتماع، مضر به نظام، تشویق میکنند اما یک جوری تشویق میکنند که آنی که به عمل میآید، بر ضرر تمام میشود، چون طبق اسلام تشویق نمیشوند.(19)
یعنی در واقع همان تهمتهایی که رژیم طاغوت به مخالفان خود نسبت میداد. اینها هم همان را طوطیوار تکرار میکردند. امام امت میفرمایند:
از بس اجانب و عملشان به گوش ما خواندهاند که: آقا برو سراغ کارت، سراغ مدرسه و درس و تحصیل، به این کارها چکار دارید؟ این کارها از شما برنمیآید. ما هم باورمان آمده که کاری از ما نمیآید و اکنون من نمیتوانم این تبلیغات سوء را از گوش بعضی بیرون کنم.(20)
جدا از پرداختن انجمن به مسئله بهائیت به مثابه یک مشکل اصلی، یکی دیگر از اهداف انجمن، مسئله اهل تسنن بود؛ آنها برای ایجاد دافعه نسبت به آنان برنامهریزی میکردند و این هم به طور دقیق همان جادهای بود که استعمار ترسیم کرده بود. از موضوعات مهم سخنرانیهای سرپرست انجمن، تبیین قدرت جسمانی امام علی(ع) و میزان تیزی و برندگی ایشان بود و اینکه امام یک تنه حریف جمعیت عظیمی بود و با هر فریاد اللهاکبر یک تن را به زمین میانداخت. انجمنیها از سنخ مروجان آن عقیده بودند که تمام فضایل امیرالمؤمنین را در شجاعت و شمشیر و شمشیرزنی او خلاصه ساخته بودند و تمثالی از حضرت میآفریدند که در معیت شمشیری بلند در کنار شیر پُر یال و کوپالی ایستاده بودند: بدین معنا که حضرت در شجاعت و قدرت همچون شیر است.(21)
مبارزه با پپسی کولا
یکی دیگر از فعالیتهای انجمن مبارزه با پپسی کولا بود. انجمن پپسیکولا را مذموم و تحریم شده میشمرد و از این رو، برخی آشامیدن آن را حرام دانسته اعضای خود را بسیج کردند تا با مغازهداران تماس بگیرند و آنان را با روش تشویق و تهدید از فروش این نوشابه منع کنند. هنگامی که فعالیت آنها روی یک مغازهدار کارگر میافتاد آن را یک پیروزی و فتح تلقی مینمودند. چرا به جای شاه، آمریکا، شیوع فحشاء، معاملات رَبَوی بانکها و هیأتهای مستشاری آمریکا در ایران و به جای پایگاههای جاسوسی استراق سمع آمریکا در ایران و حق توحشی که آمریکاییها از دولت ایران میگرفتند با پپسی مبارزه میکردند؟ زیرا صاحب و امتیازدار کارخانه آن ثابت پاسال، بهائی بود، لیکن انجمن، ثابت پاسال و دیگر سرکردگان و زمامداران بهائیت را رها کرده و با یک شیء بیزبان درافتاده بود.
در حرمت شرب پپسی که از ناحیه علمای وقت صادر گردیده بود بحثی نیست. سخن در اصلی نمودن مبارزه با پپسی است به نحوی که انگار حکم حرمت صرفاً بر آن نوشابه جاری بود و دیگر مظاهر و مفاسد سیاست مباح بود که اینچنین به فرعیات میپرداختند و نسبت به سرچشمهای که آب از آن گلآلود بود عامداً و عالماً غفلت میورزیدند.(22)
انجمن و قیام 15 خرداد
قیام 15 خرداد آغازگر نهضت امام خمینی(س) علیه رژیم طاغوتی شاه بود که هزاران نفر در آن به شهادت رسیدند. در حالی که امت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی(س) مبارزه جدی علیه رژیم فاسد شاه را آغاز کرده بودند رهبر انجمن حجتیه، امام را مورد مؤاخذه قرار میدهد که چه کسی مسئول این همه خونهای به هدر رفته است؟ وی در یک سخنرانی در مدرسه مروی، امام را مسئول ریختن خون جوانان در 15 خرداد دانست و با تعبیرهای تندی حرکت اسلامی را محکوم نمود(23) جالب آن است که شاه هم همین سئوال را مطرح کرده بود که این خونهای ریخته شده به گردن کیست؟
امام خمینی(س) نیز در جایی فرمودند که مسئول ریختن خون جوانان در 15 خرداد همان کسی است که مسئول خون شهدای قیام امام حسین(ع) است (نقل به مضمون).(24) آقای طیب از مسئولان سابق انجمن که پس از انقلاب خود را از انجمن خارج کرد میگوید:
از ابتدای این نهضت و از گذشتههای دور این نهضت آقای حلبی با ناباوری با آن برخورد میکرد و معتقد بود که نمیشود با رژیم تا دندان مسلح شاه مبارزه کرد و عقیده داشت کسانی که به این راه کشیده میشوند خونشان را هدر میدهند و کسانی که افراد را به این راه میکشانند مسئول این خونها هستند و معتقد بودند که کار صحیح فعالیتهای فرهنگی و ایدئولوژیک است نه مبارزه علیه رژیم.(25)
بدین ترتیب انجمن حجتیه در قیام 15 خرداد در کنار استعمار و شاه قرار گرفت و همصدا با حزب توده، بهائیت و جبهه ملی این قیام را محکوم کرد.
و اما امام این پیشوای الهی، پیش از روز 15 خرداد چنین فرموده بودند که «اسلام در معرض خطر است» و به مناسبت احیای کاپیتولاسیون در یک نطق آتشین فرمودند:
من اعلام خطر میکنم…این آقایانی که میگویند باید خفه شد و دم نیاورد، آیا در این مورد هم میگویند باید خفه شد؟ در اینجا هم ساکت باشیم و دم نیاوریم؟ ما را بفروشند و ما ساکت باشیم، استقلال ما را بفروشند و ما ساکت باشیم والله گنهکار است کسی که داد نزند والله مرتکب کبیره است کسی که فریاد نزند… امروز تمام گرفتاری ما از آمریکاست تمام گرفتاری ما از اسرائیل است. اسرائیل هم از آمریکاست. این وکلا هم از آمریکا هستند. این وزرا هم از آمریکا هستند، هم دستنشاندة آمریکا هستند.(26)
و در همان زمانها بود که امام تقیه را نیز حرام کردند. در حالی که انجمن حجتیه در طول سالهای بعد از 15 خرداد نیز همان روش دوری از سیاست و عدم مبارزه با رژیم شاه را دنبال میکرد و از دشمنان اصلی غفلت میورزید.
به همین جهت همواره مورد حمایت ساواک و رژیم شاه قرار داشت. در حالی که رژیم شاه کوچکترین حرکت نیروهای انقلاب را خفه میکرد انجمن در تمدید اعتبار پروانه فعالیت خود با مشکلی روبهرو نبود. در واقع انجمن حجتیه به جناح مذهبی حکومت بدل شده بود و مأموران از جلسات آنها محافظت میکردند.
پی نوشت ها:
1- برای مطالعه بیشتر در این زمینه نک: روحالله حسینیان، چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه (تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382) یا آدرس اینترنتی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، www.irde.ir.
2- برای مطالعه بیشتر نک: روحالله حسینیان، بازخوانی نهضت ملی ایران، (سال 85) و بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (1340-1320) (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384).
3- برای مطالعه بیشتر این نهضت بزرگ نک: روحالله حسینیان، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران (56-1343) (تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383).
4- محمدرضا اخگری، ولایتیهای بیولایت (بیجا: پرچم، 1367)، صص 7 و 8.
5- ع. باقی، در شناخت حزب قاعدین زمان (تهران: نشر دانش اسلامی، 1362)، ص 29.
6- همان، ص 30.
7- همان، ص 31.
8- محمد حیاتی، تاریخچة شکلگیری انجمن حجتیه در: www.nasirbousher.com
9- ضمیمه ش 1.
10- فتاح غلامی، روایتی از انجمن حجتیه، در: www.baztab.com
11- اخگری، همان، ص 25.
12- ضمیمه ش 2.
13- ضمیمه ش 3.
14- همان، صص 52 و 53.
15- باقی، همان، صص 32 و 33.
16- روزنامه جمهوری اسلامی (29/خرداد/1361).
17- به نقل از: باقی، همان، ص 34.
18- مصاحبه اختصاصی با آیتالله خزعلی، به نقل از: باقی، همان، ص 58.
19- سخنرانی تحت عنوان: نظام، جهاد، حکومت اسلامی، به نقل از: اخگری، همان، صص 54 و 55.
20- کتاب ولایت فقیه، ص 167.
21- محمد توکل، «بازار سنتی ایران در سه دوره»، در: www.meisami.com به نقل از: علیانسب و سلمان علوی نیک، جریانشناسی انجمن حجتیه (قم: زلال کوثر، 1385)، ص 22.
22- باقی، همان، ص 55.
23- همان، ص 42.
24- همان، ص 43.
25- همان، صبح آزادگان، ش 592 (27/بهمن/1360).
26- سخنرانی امام پس از آزادی از زندان در 4 آبان 1343، به مناسبت احیای کاپیتولاسیون به نقل از: باقی، همان، ص 44.
نظر خود را اضافه کنید.