طبل

از ابزار تحريك روحيه رزمى در ميدانهاى جنگ در سابق.در كربلا هم طبل جنگ‏نواخته مى‏شد.در تعزيه‏هاى عاشورا،با نواختن طبل،همه از برگزارى تعزيه خبر مى‏شدندو گرد مى‏آمدند.شيپور و طبل،براى گردآورى تماشاگر بوده است.دهل نيز مى‏گويند.
طرماح

يكى از كسانى كه در طول راه كربلا به سيد الشهدا«ع‏»پيوست و همراه او شد. امام‏حسين‏«ع‏»كسى را مى‏خواست كه به راه آشنا باشد،تا از بيراهه به سوى كوفه رود.

طرماح بن عدى اعلام كرد كه من راه را مى‏شناسم و جلو افتاد و به سوى كربلا روان شدند.

وقتى جلو افتاد،اشعارى را هم مى‏خواند كه با اين مطلع،آغاز مى‏شود:

يا ناقتى لا تذعرى من زجر×و امضى بنا قبل طلوع الفجر (1) و مضمون اشعار،در ستايش از دودمان رسول خدا«ص‏»و سيد الشهداست.در ميانه‏راه،اجازه طلبيد كه به قبيله خود سر زده و به خانواده رسيدگى كند و برگردد.رفت و پس‏از چند روز،وقتى دوباره برگشت،به‏«عذيب الهجانات‏»كه رسيد،خبر شهادت امام راشنيد.اندوهگين شد و گريست،از اين كه توفيق شهادت در ركاب امام،نصيب او نشد. (2) ولى...آنكه امام را رها كند و سراغ زن و قبيله خويش رود،اين محروميت‏سزاى اوست،هر چند پسر عدى بن حاتم باشد!
طشت طلا سر امام حسين‏«ع‏»
طشت‏ گذارى

مراسم سنتى در عزادارى ايام عاشورا كه عمدتا در شهرستان اردبيل برگزار مى‏شود وطشتهاى آب را در مساجد و حسينيه‏ها مى‏آورند و رمزى از«فرات‏»است.«...نشانه‏ها ومظاهرى كه نماينده محيط خاص است،مثل وجود طشت آب و چند ساقه گياه،به نشانه‏رودخانه و نخلستان...» (3) اين نشان مى‏دهد كه در تعزيه عاشورا،استفاده از سمبلها رواج‏داشته و دارد.در توضيح بيشتر اين سنت مرسوم در اردبيل،در مطبوعات نوشتند: «اين‏مراسم از سه روز مانده به محرم در مسجد جامع،مسجد اعظم و سپس در مساجد ديگراجرا مى‏شود.طشتها را بالاى سرها مى‏گيرند و مسجد را دور مى‏زنند،سپس در داخل آنهاآب مى‏ريزند.مردم دست به طشت و آب آن مى‏زنند و نوعى بيعت با امام حسين‏«ع‏»است‏و حمايت از عباس‏«ع‏».آب طشتها را مردم در شيشه‏هايى براى شفا و تبرك برمى‏دارند.

اين سنت از حادثه جوانمردانه آب دادن امام حسين‏«ع‏»به سپاه حر در روز 27 ذيحجه‏گرفته شده كه آب مشكها را در طشتها ريختند و تمام لشكر حر و اسبان آنها را سيراب‏كردند.اين سنت‏سمبوليك،تاسى از اقدام سالار شهيدان است.» (4) به اين مراسم،«طشت‏گردانى‏»هم مى‏گويند. (5)
طف

«طف‏»،سرزمينى است از نواحى كوفه در طريق دشت،كه قتلگاه حسين بن على‏«ع‏»

در آن بوده است.سرزمين مزبور،دشتى است نزديك آبادانى و در آن چندين چشمه‏جارى است،از قبيل:صيد،قطقطانه،رهيمه،عين جمل و غيره.موضعى است نزديك‏كوفه.و هر زمين عربى كه مشرف بر زمين آبادان عراق است.» (6) «منطقه‏اى نزديك كربلا كه از قديم به نام طف معروف بوده است.معناى لغوى آن‏«سرزمين مرتفع‏»است.طف،مشرف بر عراق بوده است.اين منطقه در اطراف كوفه ونزديك فرات است و در آنجا چشمه‏هايى بوده كه محل آب برداشتن نگهبانان پاسگاههاى‏مرزى در زمان شاپور بوده كه پشت‏خندقهاى حفر شده بودند.» (7) در مجموع،به سرزمين كوفه و كربلا و آن مناطق گفته مى‏شود و در ادبيات و آثارشعرى عرب و مراثى سيد الشهدا«ع‏»از«سرزمين طف‏»«روز طف‏»،«كشتگان طف‏»و«طفوف‏»بسيار ياد شده است و كنايه از همان كربلاست.در حديث،از قول پيامبرخدا«ص‏»آمده است كه فرزندم حسين،غريب و تشنه و تنها در سرزمين طف كشته‏خواهد شد:«ولدى الحسين يقتل بطف كربلا غريبا وحيدا عطشانا....» (8)
طفلان مسلم

محمد و ابراهيم،دو فرزند مسلم بن عقيل بودند كه در حادثه كربلا اسير شدند.ابن زياددستور داد آن دو را زندانى كردند.اين دو نوجوان نابالغ مدت يك سال در زندان بودند.

سپس با كمك‏«مشكور»،پيرمرد زندانبان كه هوادار اهل بيت بود،شبانه از زندان گريختند.

شب به خانه زنى پناه بردند كه شوهرش در سپاه ابن زياد بود.وقتى شوهرش‏«حارث‏»

فهميد،آن دو را كنار رود فرات برد و بى‏رحمانه سر از تنشان جدا كرد و پيكرشان را درفرات افكند و سرهاى آن دو را براى دريافت جايزه،نزد ابن زياد برد. (9) در كنار فرات درچهار فرسنگى كربلا شهرى است به نام مسيب كه نزديك آن آرامگاه آبادى است كه گويندقبر محمد و ابراهيم،پسران مسلم بن عقيل داخل آن است. (10)
طفل رضيع على اصغر
طفل سه سال رقيه
طفل شش‏ماهه على اصغر

طوعه

بانويى با ايمان و موالى اهل بيت،كه در لحظات تنهايى و سرگردانى مسلم بن عقيل دركوچه‏هاى كوفه،به او آب داد و به خانه برد و پذيرايى كرد.شب،بلال پسر آن زن به خانه‏آمد و به وجود مسلم در آن خانه پى برد و صبح به نيروهاى ابن زياد خبر داد.طوعه،پيشتركنيز اشعث بن قيس بود.وى او را آزاد كرد و اسيد خضرمى با او ازدواج نمود.بلال،ثمره‏اين ازدواج بود. (11) درها همه بسته بود در قحطى مرد×فرياد نشسته بود در قحطى مرديك زن،شب كوچه‏هاى بن‏بست و غريب×مردانه شكسته بود در قحطى مرد (12)
الظليمة الظليمه

ظليمه،آنچه از انسان به ناحق و ظالمانه بگيرند،آنچه را كه نزد ظالم درخواست‏مى‏كنى. (13) كلماتى حاكى از ظلم و ستمى كه بر امام حسين‏«ع‏»از سوى امت روا شد.اين‏تعبير،در زيارت ناحيه مقدسه آمده و اينكه ذو الجناح،اسب سيد الشهدا«ع‏»پس ازكشته شدن امام، همهمه‏كنان و اشكريزان و بى‏صاحب به سوى خيمه‏ها مى‏آمد،در حالى‏كه مى‏گفت:«الظليمة الظليمة لامة قتلت ابن بنت نبيها»، (14) داد از دست امتى كه پسر دخترپيامبر خود را كشته‏اند.

پى‏نوشتها

1-اعيان الشيعه،ج 7،ص 396.

2-حياة الامام الحسين،ج 3،ص 83.

3-فصلنامه هنر،شماره 2،ص 163،مقاله‏«پژوهشى در تعزيه‏».

4-روزنامه‏«رسالت‏»(3/4/72)،ص 5 گزارش‏«شوق كربلا».

5-گزارشى از اين مراسم در اردبيل،در كيهان(2/4/73)،ص 17 چاپ شده است.

6-لغت‏نامه،دهخدا.

7-موسوعة العتبات المقدسه،ج 8،ص 19.

8-ناسخ التواريخ،ج 2،ص 185.

9-تفصيل ماجرا در«بحار الانوار»ج 45،ص 100 به بعد و در امالى صدوق،ص 76 به بعد.

10-آرامگاههاى خاندان پاك پيامبر،سيد عبد الرزاق كمونه،ص 302.

11-الكامل،ابن اثير،ج 2،ص 541.

12-محمد رضا سنگرى.

13-مجمع البحرين.

14-بحار الانوار،ج 44،ص 266،زيارت ناحيه مقدسه(من امة).

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام