نظرات (0) کلیک ها: 2368

امتیاز کاربران

ستاره فعالستاره فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

نکته۱
در سال ۲۰۳ و به قولى ۲۰۲ هجرى قمرى که حضرت رضا علیه السلام در طوس به شهادت رسیدند بدن مطهر آن امام همام را در باغ حمید بن قحطبه و در کنار قبر هارون خلیفه عباسى به خاک سپردند و نخستین بناى حرم مطهر همان بقعه هارون الرشید است که بعدها حرم را روى دیوارهاى قدیمى آن بنا نهادند و از آن به بعد طوس به مشهد الرضا تغییر نام یافت.

نظرات (0) کلیک ها: 1999

امتیاز کاربران

ستاره فعالستاره فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

ائمه اطهار علیهم ‏السلام آراستگی ظاهر را یک اصل مهم در روابط زناشویی زن و مرد دانسته و سفارشات آموزنده ای درباره زینت‏های مناسب برای آراستن خود داشته اند و همواره تأکید کرده اند که در این امر کوتاهی نشود.

توصیه به شستن موی سر و محاسن، شانه زدن موی سر، خوش‏بو کردن بدن با عطر، اصلاح سر و صورت، کوتاه کردن ناخن انگشتان، خضاب و رنگ کردن موی سر و صورت، زایل کردن موهای زاید بدن، سرمه کشیدن، روغن زدن به مو و مسواک زدن در همین راستا است.

نظرات (0) کلیک ها: 1630

امتیاز کاربران

ستاره فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال



از نخستين کساني که در پزشکي کتاب نوشته،امام علي بن موسي الرضا(ع) است. امام وقتي به سوي طوس مي آمد، در نيشابور در مجلس مأمون با جماعتي از فلاسفه و پزشکان چون يوحنا بن ماسويه و جبرئيل بن يخشوع و ابن بهله هندي و ديگر کسان گردآمدند و سخن از طب به ميان آمد. وقتي مأمون در اين باره از امام پرسش کرد، حضرت فرمود: (براي من به مرور زمان تجربياتي حاصل گشته که آن را براي امير مي نويسم.).
حضرت، کتابي را درباره امور پزشکي نوشت و براي او فرستاد و مأمون دستور داد تا آن را با طلا بنويسند، از اين روي، به رساله ذهبيه موسوم گرديد(1).
علماي شيعه، افزون بر طب الصادق و طب الرضا، از آثار زکرياي رازي و حکماي ديگر نيز استفاده مي کردند. هداية المتعلمين في الطب، نوشته ربيع بن احمد الأخويني النجاري (م:313ه.ق.)، آثار ابوريحان بيروني (م:440ه.ق.) بويژه الصيدنه، آثار ابن اسينا، بويژه قانون، شرح نفيسي، شرح اسباب و قانونچه محمد بن عمر چغميني (م:745) به مدت بيش از 8 قرن، از متون درسي حوزه ها بوده اند.
افزون بر دانشهايي که نام برديم، در حوزه ها علوم غير رسمي مانند علم رمل، اعداد حروف، کيميا و معمّا نيز قرنها در نهان، يا آشکار تدريس مي شدند و ما در اين جا در مقام بحث از اين دانشها و متون و منابع آنها نيستيم که به دقت و فرصت بيشتري نياز دارد.

 


 

نظرات (0) کلیک ها: 1536

امتیاز کاربران

ستاره فعالستاره فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

 

 ابوسعيد خراسانى حكايت كند:
روزى دو نفر مسافر از راه دور به محضر امام رضا عليه السلام وارد شدند و پيرامون حكم نماز و روزه از آن حضرت سؤ ال كردند؟
امام عليه السلام به يكى از آن دو نفر فرمود: نماز تو شكسته و روزه ات باطل است و به ديگرى فرمود: نماز تو تمام و روزه ات صحيح مى باشد.

نظرات (0) کلیک ها: 1286

امتیاز کاربران

ستاره فعالستاره فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال




فضايل

نويسنده: سيد محسن امين
ترجمه: على حجتى كرمانى
شيخ صدوق در عيون اخبار الرضا روايت كرده است: چون رضا (ع) به نيشابور وارد شد در محله‏اى به نام قزوينى (غزينى) فرود آمد.
در اين محله، حمامى بود كه امروز به حمام رضا معروف است. در آنجا چشمه كم آبى وجود داشت. امام بر آن كسى را گماشت تا آب چشمه را بيرون آورد تا آنجا كه آب بسيار فزونى گرفت و از بيرون كوچه حوضى ايجاد كرد كه چند پل مى‏خورد تا آن حوض، آب از آن فرود مى‏آمد سپس امام رضا (ع) به اين چشمه وارد شد و در آن غسل كرد و سپس از آن بيرون آمد و در كنار محل آن نماز گزارد.
مردم نيز متناوبا در اين حوض وارد مى‏شدند و در آن غسل مى‏كردند و براى تبرك از آب آن مى‏نوشيدند و در كنار محل آن چشمه نماز مى‏گزاردند و حاجات خود را از خداوند عز و جل طلب مى‏كردند. اين چشمه معروف به‏«چشمه كهلان‏»است كه امروز نيز مقصود نظر مردمان مى‏باشد.
حديث ‏سلسلة الذهب
در كتاب فصول المهمة نوشته ابن صباغ مالكى آمده است كه مولى السعيد امام الدنيا عماد الدين محمد بن ابو سعيد بن عبد الكريم وازن گفته است در محرم سال 596 مؤلف تاريخ نيشابور در كتابش نوشته است: چون على بن موسى الرضا (ع) در همان سفرى كه به فضيلت ‏شهادت نايل آمد، به نيشابور قدم نهاد در هودجى پوشيده و بر استرى سياه و سفيد نشسته بود.
 شور و غوغا در نيشابور برپا شد. پس دو پيشواى حافظ احاديث نبوى و رنج‏برندگان بر حفظ سنت محمدى، ابو زرعه رازى و محمد بن اسلم طوسى، كه عده بى‏شمارى از طالبان علم و محدثان و راويان و حديث‏شناسان، آن دو را همراهى مى‏كردند، نزد امام رضا (ع) آمده عرض كردند: اى سرور بزرگ، فرزند امامان بزرگ، به حق پدران پاك و اسلاف گرامى‏ات نمى‏خواهى روى نيكو و مبارك خود را به ما نشان دهى و براى ما حديثى از پدرانت از جدت محمد (ص) روايت كنى؟ما تو را به او سوگند مى‏دهيم. پس امام خواستار توقف استر شد و به غلامانش دستور داد پرده‏ها را از هودج كنار زنند.
چشمان خلايق به ديدار چهره مبارك آن حضرت منور گرديد. آن حضرت دو گيسوى بافته شده داشت كه بر شانه‏اش افكنده بود. مردم، از هر طبقه‏اى ايستاده بودند و به وى مى‏نگريستند. گروهى فرياد مى‏كردند و دسته‏اى مى‏گريستند و عده‏اى روى در خاك مى‏ماليدند و گروهى نعل استرش را مى‏بوسيدند. صداى ضجه و فرياد بالا گرفته بود.
پس امامان و علما و فقها فرياد زدند: اى مردم بشنويد و به خاطر سپاريد و براى شنيدن چيزى كه شما را نفع مى‏بخشد سكوت كنيد و ما را با صداى ناله و فرياد و گريه خود ميازاريد. ابو زرعه و محمد بن اسلم طوسى در صدد املاى حديث‏بودند.
پس على بن موسى الرضا (ع) فرمود: حديث كرد مرا پدرم موسى كاظم از پدرش جعفر صادق از پدرش محمد باقر از پدرش على زين العابدين از پدرش حسين شهيد كربلا از پدرش على بن ابى طالب كه گفت: عزيزم و نور چشمانم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: جبرئيل حديث كرد مرا و گفت‏شنيدم پروردگار سبحانه و تعالى مى‏فرمايد: كلمه‏«لا اله الا الله‏»دژ من است. هر كه آن را بگويد به دژ من وارد گشته است و آن كه به دژ من وارد شده از عذاب من ايمن و آسوده است.
سپس پرده هودج را افكند و رفت. پس نويسندگانى كه اين حديث را نوشتند شماره كردند افزون بر بيست هزار نفر بودند. و در روايتى است كه بيست و چهار هزار مركب‏دان، به جز دوات، در آن روز شمارش شد.
رسيدن امام رضا (ع) به مرو
ابو الفرج و شيخ مفيد در تتمه گفتار سابق خويش آورده‏اند كه جلودى آن حضرت را با همراهان خود از خاندان ابو طالب بر مامون وارد كرد. مامون همراهان امام را در يك خانه و على بن موسى الرضا (ع) را در خانه‏اى ديگر جاى داد. مفيد گويد: مامون امام را مورد اكرام و بزرگداشت قرار داد.
علم امام رضا (ع)
قيام علمى، ارشاد مردم، تبيين احكام الله، بيان شريعت كه از وظايف خاص اولياء الله است، هيچ وقت از امام رضا صلوات الله عليه فوت نشد و يكى از كارهاى اساسى آن حضرت بود، چه در مدينه و چه در مرو. احكام بسيارى در كتب احاديث از يادگارهاى آن حضرت است، كافى است در اين باب فقط فهرست عيون اخبارالرضا را كه صدوق عليه الرحمة درباره آن حضرت نوشته است مطالعه كنيم .
شيخ طوسى عليه الرحمة در رجال خود سيصد و هفده نفر از روايان را تحت عنوان «اصحاب الرضا» نام برده كه همه از آن حضرت كسب فيض كرده و به افتخار حديث رسيده‏اند. (1)
مردان بزرگى امثال احمد بن أبى نصر بزنطى، احمد بن محمد بن عيساى اشعرى، ادريس بن عيساى اشعرى، عبدالله بن جندب بجلى، حسن بن على وشا، محمد بن فضيل كوفى و ديگران.
سيد محسن امين فرموده: جماعتى از اهل تأليف از او نقل حديث كرده‏اند، از جمله: ابوبكر خطيب در تاريخ خود، ثعالبى در تفسيرش، سمعانى در رساله‏اش، ابن معتز در كتابش، و ديگران. حافظ عبدالعزيزبن اخضر در كتاب معالم العترة الطاهرة گويد: عبدالسلام بن صالح هروى، داوود بن سليمان، عبدالله بن عباس قزوينى از وى نقل حديث كرده‏اند. (2)
على بن محمد بن جهم با آنكه ناصبى و از دشمنان اهل بيت است (3)
نقل مى‏كند: در مجلس مامون بودم كه على بن موسى الرضا نيز حضور داشتند، مأمون از اخبارى كه اشعار بر عدم عصمت انبياء دارند از او سؤال مى‏كرد، او به هر يك جواب مى‏داد، مأمون پس از شنيدن جواب مى‏گفت: «اشهد انك ابن رسول الله حقا».
و گاهى مى‏گفت: «لِلّه دّرك يابن رسول الله» و گاهى مى‏گفت: «بارك الله فيك يا اباالحسن» و نيز مى‏گفت: «جزاك الله عن انبيائه خيراً يا أبا الحسن» و چون به همه سؤالات جواب داد، مأمون گفت: يا ابن رسول الله! قلبم را شفا دادى و آنچه بر من مشتبه بود روشن فرمودى، خدا تو را از جانب انبياء خودش و از اسلام جزاى خير بدهد.
على بن محمد بن جهم اضافه كرد: چون صحبت تمام شد، مأمون براى نماز برخاست و دست محمد بن جعفر را كه حاضر بود گرفت و من در پى آن دو روان شدم. مأمون به محمد بن جعفر گفت: پسر برادرت را چگونه ديدى؟ گفت: داناست، نديده‏ايم كه از كسى علم آموخته باشد.
مأمون گفت: پسر برادرت از اهل بيت پيامبر است كه درباره آنها فرموده: «ألا انّ ابرارَ عترتى و أَطائب أَرومتى‏، احكمُ الناس صغاراً و اعلم الناس كباراً، لا تُعِلّمُوهم فانّهم اعلم منكم، لا يخرجونكم من بابِ هُدى، و لا يُدخِلُونكم فى باب ضلال» (4).
آنگاه حضرت رضا صلوات الله عليه به منزل خود بازگشت، فرداى آن روز به محضر آن حضرت رفتم و سخن مأمون و جواب عمويش محمد بن جعفر را به وى رساندم، امام خنديد وفرمود: پسر جهم! آنچه از مأمون شنيدى فريبت ندهد. به خدا قسم كه او بزودى با حيله مرا مى‏كشد و خدا از او انتقام مرا خواهد گرفت. صدوق رحمة الله فرمود: اين حديث از طريق ابن جهم عجيب است كه او از دشمنان و مغبضين اهل بيت بود.
فضايل (1)
نويسنده: سيد محسن امين
ترجمه: على حجتى كرمانى
طبرسى در اعلام الورى گويد: درباره گوشه‏اى از خصايص و مناقب و اخلاق بزرگوارانه آن حضرت، ابراهيم بن عباس (يعنى صولى) گويد: رضا (ع) را نديدم كه از چيزى سؤال شود و آن را نداند. و هيچ كس را نسبت‏بدانچه در عهد و روزگارش مى‏گذشت داناتر از او نيافتم.
مامون بارها او را با پرسش درباره هر چيزى مى‏آزمود و امام به او پاسخ مى‏داد و پاسخ وى كامل بود و به آياتى از قرآن مجيد تمثل مى‏جست. آن حضرت هر سه روز يك بار قرآن را ختم مى‏كرد و خود مى‏فرمود: اگر بخواهم مى‏توانم در كمتر از اين مدت هم قرآن را ختم كنم اما من هرگز به آيه‏اى برنخورده‏ام جز آن كه در آن انديشيده‏ام كه چيست و در چه زمينه‏اى نازل شده است.
همچنين از ابراهيم بن عباس صولى نقل شده است كه گفت: هيچ كس را فاضل‏تر از ابو الحسن رضا نه‏ديده و نه‏شنيده‏ام. از او چيزهايى ديده‏ام كه از هيچ كس نديدم. هرگز نديدم با سخن گفتن به كسى جفا كند. نديدم كلام كسى را قطع كند تا خود آن شخص از گفتن فارغ شود. هيچ گاه حاجتى را كه مى‏توانست‏برآورده سازد، رد نمى‏كرد.
هرگز پاهايش را پيش روى كسى كه نشسته بود دراز نمى‏كرد. نديدم به يكى از دوستان يا خادمانش دشنام دهد. هرگز نديدم آب دهان به بيرون افكند و يا در خنده‏اش قهقهه بزند بلكه خنده او تبسم بود. چنان بود كه اگر تنها بود و غذا برايش مى‏آوردند غلامان و خدمتگزاران و حتى دربان و نگهبان را بر سفره خويش مى‏نشانيد و با آنها غذا مى‏خورد.

شبها كم مى‏خوابيد و بسيار روزه مى‏گرفت. سه روز، روزه در هر ماه را از دست نمى‏داد و مى‏فرمود: اين سه روز برابر با روزه يك عمر است. بسيار صدقه پنهانى مى‏داد بيشتر در شبهاى تاريك به اين كار دست مى‏زد. اگر كسى ادعا كرد كه فردى مانند رضا (ع) را در فضل ديده است، او را تصديق مكنيد.
طبرسى از محمد بن ابو عباد نقل كرده است كه گفت: «امام رضا (ع) در تابستان بر حصير و در زمستان بر پلاس بود. جامه خشن مى‏پوشيد و چون در ميان مردم مى‏آمد آن را زينت مى‏داد.

صدوق در عيون اخبار الرضا (ع) گويد: آن حضرت كم خوراك بود و غذاى سبك مى‏خورد. در كتاب خلاصة تذهيب الكمال به نقل از سنن ابن ماجه گفته شده است: امام رضا (ع) سيد بنى هاشم بود و مامون او را بزرگ مى‏داشت و تجليلش مى‏كرد و او را وليعهد خود در خلافت قرار داد. حاكم در تاريخ نيشابور گويد: وى با آن كه بيست و اندى از سالش مى‏گذشت در مسجد رسول خدا (ص) فتوا صادر مى‏كرد. و در تهذيب التهذيب آمده است: رضا با وجود شرافت نسب از عالمان و فاضلان بود.
صدوق در عيون اخبار الرضا (ع) به سند خود از رجاء بن ابو ضحاك، كه مامون وى را براى آوردن امام رضا (ع) ماموريت داده بود، نقل كرده است: به خدا سوگند مردى پرهيزكارتر و يادكننده‏تر مر خداى را و خدا ترس‏تر از رضا (ع) نديدم.
وى در ادامه گفتار خود مى‏افزايد: وى به هر شهرى كه قدم مى‏گذاشت مردم آن شهر به سويش مى‏آمدند و در خصوص مسايل دينى خود از وى پرسش مى‏كردند و او نيز پاسخشان مى‏داد و براى آنان احاديث‏بسيارى از پدر و پدرانش، از على (ع) و رسول خدا (ص) نقل مى‏كرد.
چون با امام رضا (ع) به نزد مامون بازگشتم وى درباره حالت آن حضرت در سفر از من پرسش كرد. من نيز آنچه ديده بودم از روز و شب و كوچ و اقامتش براى وى بازگفتم. مامون گفت: آرى اى ابن ابو ضحاك وى از بهترين مردم زمين و داناترين و پارساترين ايشان است.
فضايل و مناقب آن حضرت بسيار است و در كتابهاى حديث و تاريخ ذكر شده. يافعى در مرآة الجنان گويد: در سال 203 امام بزرگوار و عظيم الشان، سلاله سروران بزرگ، ابو الحسن على بن موسى الكاظم يكى از ائمه دوازده‏گانه صاحبان مناقب كه اماميه خود را بديشان منسوب مى‏سازند و بناى مذهب خود را بر آنان اقتصار مى‏كنند، درگذشت.
با توجه به آنچه كه در زندگى امام صادق (ع) گفتيم مبنى بر آن كه امامان همگى كامل‏ترين مردم زمان خويش بوده‏اند تنها به ذكر گوشه‏اى از مناقب و فضايل آن حضرت اكتفا مى‏كنيم چرا كه بازگفتن تمام مناقب آن بزرگوار بس مشكل و دشوار است:
علم
قبلا از ابراهيم بن عباس صولى نقل كردم كه گفت: نديدم از رضا (ع) پرسشى شود كه او پاسخ آن را نداند. هيچ كس را نسبت‏بدانچه در عهد و روزگارش مى‏گذشت داناتر از او نديدم. مامون او را بارها با پرسش درباره چيزهايى مى‏آموزد اما امام به وى پاسخ كامل مى‏داد و در پاسخش به آياتى از قرآن مجيد تمثل مى‏جست.

در اعلام الورى از ابو صلت عبد السلام بن صالح هروى نقل شده است كه گفت: هيچ كس را داناتر از على بن موسى الرضا نديدم و هيچ دانشمندى را نديدم كه درباره آن حضرت جز شهادتى كه من مى‏دهم، بدهد. مامون در يكى از مجالس خود تعدادى از علماى اديان و فقهاى اسلام و متكلمان را جمع كرده بود. پس امام در بحث و مناظره بر همه آنان چيره شد به گونه‏اى كه هيچ كس نبود جز آن كه بر فضل امام رضا (ع) و كوتاهى خود اعتراف كردند.
از خود آن حضرت شنيدم كه مى‏فرمود: در روضه مى‏نشستم و علما در مدينه بسيار بودند. چون يكى از ايشان در حل مساله‏اى عاجز مى‏ماند همگى براى حل آن مرا پيشنهاد مى‏كردند و مسايل خود را به نزد من مى‏فرستادند و من نيز آنها را پاسخ مى‏دادم.

ابو صلت گويد: محمد بن اسحاق بن موسى بن جعفر از پدرش از موسى بن جعفر برايم حديث كرد كه آن حضرت همواره به فرزندانش مى‏فرمود: اين برادر شما على بن موسى داناى خاندان محمد (ص) است. پس درباره اديان خويش از او بپرسيد و آنچه مى‏گويد به خاطر سپاريد.
ابن شهر آشوب در مناقب به نقل از كتاب الجلاء و الشفاء نقل مى‏كند كه محمد بن عيسى يقطينى گفت: چون مردم در كار ابو الحسن رضا (ع) اختلاف كردند من مسائلى كه از آن حضرت پرسش شده بود، گرد آوردم كه شمار آنها هجده هزار مساله بود. شيخ طوسى در كتاب الغيبه از حميرى از يقطينى مانند اين روايت را نقل كرده است جز آن كه در روايت‏شيخ رقم پانزده هزار مساله آمده است.
در مناقب آمده است: ابو جعفر قمى در عيون اخبار الرضا ذكر كرده است كه: مامون دانشمندان ديگر اديان را همچون جاثليق و راس الجالوت و سران صابئين را مانند عمران صابى و هريذ اكبر و پيروان زردشت و نطاس رومى و متكلمانى مانند سليمان مروزى را جمع مى‏كرد و آنگاه رضا (ع) را نيز احضار مى‏كرد.
آنان از امام پرسش مى‏كردند و آن حضرت يكى پس از ديگرى آنان را شكست مى‏داد. مامون داناترين خليفه بنى عباس بود اما با اين وصف گاه از روى اضطرار تسليم حضرت مى‏شد تا آن كه وى را ولى‏عهد و همسر دختر خويش كند.
كتاب: سيره معصومان، ج 5، ص 144
فضايل (2)
نويسنده: سيد جعفر شهيدى
اين از چيزهايى است كه تمام مورخان درباره آن اتفاق نظر دارند.
كوچكترين مراجعه به كتابهاى تاريخى اين نكته را بخوبى روشن مى‏گرداند. حتى مامون بارها خود در فرصتهاى گوناگون آن را اعتراف كرده مى‏گفت: رضا(ع) دانشمندترين و عابدترين مردم روى زمين است. وى همچنين به رجاء بن ابى‏ضحاك گفته بود:
«. . . بلى اى پسر ابى‏ضحاك، او بهترين فرد روى زمين، دانشمندترين و عبادت پيشه‏ترين انسانهاست. . . » (5)
مامون به سال 200 كه بيش از سى و سه هزار تن از عباسيان را جمع كرده بود، در حضورشان گفت:
«. . . من در ميان فرزندان عباس و فرزندان على رضى الله عنهم بسى جستجو كردم ولى هيچيك از آنان را با فضيلت‏تر، پارساتر، متدينتر، شايسته‏تر و سزاوارتر به اين امر از على بن موسى الرضا نديدم (6) ».
موقعيت و شخصيت امام (ع)
اين موضوع از مسائل بسيار بديهى براى همگان است. تيره‏گى روابط بين امين و مامون به امام اين فرصت را داد تا به وظايف رسالت‏خود عمل كند و به كوشش و فعاليت‏خويش بيفزايد. شيعيانش نيز اين فرصت را يافتند كه مرتب با او در تماس بوده از راهنماييهايش بهره ببرند.
پس در نتيجه، امام رضا از مزاياى منحصر به فردى سود مى‏جست و توانست راهى را بپيمايد كه به تحكيم موقعيت و گسترش نفوذش در قسمتهاى مختلف حكومت اسلامى بيانجامد حتى روزى امام به مامون كه سخن از ولايتعهدى مى‏راند، گفت: «. . . اين امر هرگز نعمتى برايم نيفزوده است. من در مدينه كه بودم دستخطم در شرق و غرب اجرا مى‏شد. در آن موقع، استر خود را سوار مى‏شدم و آرام كوچه‏هاى مدينه را مى‏پيمودم و اين از همه چيز برايم مطلوبتر مى‏نمود. . . » (7) .
در نامه‏اى كه مامون از امام تقاضا مى‏كند كه اصول و فروع دين را برايش توضيح دهد، او را چنين خطاب مى‏كند: «اى حجت‏خدا بر خلق، معدن علم و كسى كه پيروى از او واجب مى‏باشد. . . » (8) . مامون او را «برادرم‏» و «اى آقاى من‏» خطاب مى‏كرد.
در توصيف امام، مامون براى عباسيان چنين نگاشته بود:
«. . . اما اينكه براى على بن موسى بيعت مى‏خواهم، پس از احراز شايستگى او براى اين امر و گزينش وى از سوى خودم است. . . اما اينكه پرسيده‏ايد آيا مامون در زمينه اين بيعت‏بينش كافى داشته، بدانيد كه من هرگز با او بيعت نكرده مگر با داشتن بينايى كامل و علم به اينكه كسى در زمين باقى نمانده كه به لحاظ فضيلت و پاكدامنى از او وضع روشنترى داشته و يا به لحاظ پارسايى، زهد در دنيا و آزادگى بر او فزونى گرفته باشد. كسى از او بهتر جلب خشنودى خاص و عام را نمى‏كند و نه در برابر خدا از وى استوارتر كسى ديگر يافت مى‏شود. . . » (9) .
از يادآورى اين مطالب به وضوح به خصوصيات امام، موقعيت و منش وى پى مى‏بريم، مگر نگفته‏اند كه: «فضيلت آن است كه دشمنان بر آن گواهى دهند»؟
باز از چيزهايى كه دلالت‏بر بزرگى و شوكت امام دارد، روايتى است كه گزارش كننده چنين نقل مى‏كند:

«من در معيت امام بر مامون وارد شدم. مجلس مملو از جمعيت ‏بود، محمد بن جعفر را گروهى از طالبيان و هاشميان احاطه كرده بودند و فرماندهان نيز حضور داشتند. به مجرد ورود ما، مامون از جا برخاست، محمد بن جعفر و تمام افراد بنى هاشم نيز بر پا شدند. آنگاه امام و مامون در كنار هم نشستند، ولى ديگران همچنان ايستاده بودند تا امام همه را اذن جلوس داد. آنگاه ساعتى بگذشت و مامون همچنان غرق توجه به امام بود. . . » (10) .
______________________________________
1- رجال طوسى: 366 - 396.
2- سير الائمه: ج 4 ص 141.
3- عيون اخبار الرضا: ج 1 ص 195 - 204 بطور تفصيل، بحار: ج 49 ص 180.
4_ عيون اخبار الرضا: ج 1 ص 195 - 204 بطور تفصيل، بحار: ج 49 ص 180.
5_ بحار / 49 / ص 95 - عيون اخبار الرضا / 2 / ص 183 و ساير كتابها.
6_ مروج الذهب / 3 / ص 441 - الكامل، ابن اثير / 5 / ص 183 - الاداب السلطانية / ص 217 - طبرى / 11 / ص 1013 (چاپ لندن) - مختصر تاريخ الدول / ص 134 - تجارب الامم / 6 / ص 436.
7_ بحار / 49 / ص 155، 144 - الكافى / 8 / ص 151 - عيون اخبار الرضا / 2 / ص 167.
8_ نظرية الامامة / ص 388.
9_ متن عربى اين نامه در پايان اصل كتاب آمده است.
10_ مسند الامام الرضا / 2 / ص 76 - بحار / 49 / ص 175 - عيون اخبار الرضا / 2 / ص 156.
(خاندان وحى، سيد على اكبر قريشى، ص 570 - 604)
 كتاب: سيره معصومان، ج 5، ص 159


 

نظرات (0) کلیک ها: 1271

امتیاز کاربران

ستاره فعالستاره فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

 


 عطر اخلاق امام(ع)، در نسيم شعر شاعران
 اخلاق امام(ع) در بيان روايات
 مهمانى و آداب آن
 حقوق كارگر
 تواضع در كمك كردن
 تقوى ملاك برترى
 اسراف و تبذير
 حرمت مؤمن
 اطعام مساكين

 عبادت‏هاى سنگين و ختم قرآن و سجده‏هاى طولانى
اخلاق و كردار امام رضا عليه السلام
ابراهيم بن عباس مى گويد: من هرگز نديدم حضرت رضا(ع) به كسى ظلم كند يا سخن كسى را قطع نمايد يا حاجت كسى را در صورت قدرت رد كند يا در مجلسى پاهاى خود را دراز كند يا به نشانه بى احترامى نسبت به كسى، تكيه دهد يا بنده‏هاى خود را ناسزا گويد يا آب دهان خود را بيرون بريزد يا صدايش را به قهقهه بلند كند؛ بلكه خنده آن حضرت تبسّم بود.
وقتى براى آن حضرت سفره مى‏انداختند، تمام بندگان و خدمتگزاران خود، حتى دربانان و چوپانها را در سر همان سفره مى‏نشاند. خواب آن حضرت بسيار كم و بيدارى اش زياد بود و بسيارى از شب ها تا به صبح نمى خوابيد.
روزه هاى مستحبى بسيار مى‏گرفت و هرگز سه روز روزه را در يك ماه ترك نمى‏كرد و مى‏فرمود كه آن روزه دهر است و آن روز پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر و چهارشنبه اول از دهه دوم هر ماه است . صدقات سرى آن حضرت بسيار بود و اكثرا آنها را در شب‏هاى تار- بدون مهتاب- انجام مى داد. هر كس گمان كند كه مانند آن حضرت را ديده است او را تصديق نكنيد.
ابن ابى عباد، وزير مامون، شيوه زندگى امام(ع) را چنين يادآور شده است:
"حضرت على بن موسى(ع) در تابستان روى حصير مى نشست و فرش او در زمستان نوعى پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن مى‏پوشيد و هنگام رويارويى با مردم، لباس معمولى مى‏پوشيد تا خودنمايى به زهد، تلقى نشود." عطر اخلاق امام(ع)، در نسيم شعر شاعران
ابونواس، از اديبان و شعراى معروف عصر امام رضا(ع) است. وى كه در ادبيات و شعر، شهره و نامدار زمان خود بوده است، با تمام توان ادبى كه داشت، از ستودن امام(ع) اظهار ناتوانى كرد. ابن طولون مى‏نويسد،
برخى از اصحاب به ابونواس اعتراض داشته، چنين گفتند:
تو در باره شراب، كوه و دشت، موسيقى و ... شعر سروده‏اى، تو را چه شده است كه درباره موضوعى مهم، يعنى شخصيت والاى امام على‏بن موسى الرضا(ص) تاكنون چيزى نگفته و شعرى نسروده‏اى؟ با آن كه معاصر امام نيز هستى و او را به خوبى مى‏شناسى.
ابونواس در پاسخ چنين گفت:
والله ماتركت ذلك الا اعظاما له و ليس يقدر مثلى ان يقول مثله
سوگند به خدا كه بزرگى او مانع اين كار شده است. چگونه كسى چون من، درباره شخصيتى چون او مدح تواند كرد. آنگاه ابيات زير را سرود:
قيل لى انت اوحد الناس‏طرا فى فنون من الكلام النبيه
لك فى جوهر الكلام بديع يثمر الدر فى يدى مجتبيه
فعلام تركت مدح ابن‏موسى و الخصال التى تجمعن فيه
قلت لا اهتدى لمدح امام كان جبريل خاد ما لابيه
چكيده سخن او چنين است: از من نخواهيد او را بستايم، مرا توان آن نيست تا از كسى كه جبرئيل خدمتگزار آستان پدر اوست مدح گويم.
 قصيده‏اى به او منسوب است كه در مرو چون چشمش به حضرت رضا(ع) افتاد، آن را سرود و گفت:
 مطهرون نقيات ثيابهم تجرى الصلاة عليهم اينما ذكروا
من لم يكن علوياحين تنسبه فماله فى قديم الدهر مفتخر
فانتم الملا الاعلى و عندكم علم الكتاب و ما جاءت به‏السور
امامان معصوم، پاكيزگان و پاكدامنان هستند كه هرگاه نامى از ايشان به ميان آيد، بر آنان درود و تحيت فرستاده خواهد شد.
كسى كه انتسابش به سلاله پاك على(ع) نرسد، در روزگاران داراى مجد و افتخار نيست.
به راستى كه شما در جايگاه بلندى قرار داريد و علم كتاب و مضامين سوره‏هاى قرآن نزد شماست.
ابن صباع مالكى درباره حضرتش مى‏نويسد:
 حضرت از مناقبى والا و صفاتى پسنديده برخوردار است. نفس شريفش پاك، هاشمى‏نسب و از نژاد پاك نبوى(ص) است.
بعداز جريان ولايتعهدى، روزى عبدالله‏بن مطرف ‏بن هامان بر مامون وارد شد. حضرت رضا(ع) نيز در مجلس حضور داشت. خليفه رو به عبدالله كرد و گفت: در باره ابوالحسن على‏بن موسى الرضا(ع) چه مى‏گويى؟
عبدالله گفت:
«چه بگويم در باره كسى كه طينت او با آب رسالت سرشته شده و ريشه در گواراى وحى دوانيده است. آيا از چنين ذاتى جز مشك هدايت و عنبر تقوا مى‏تواند ظاهر شود؟»
اخلاق امام(ع) در بيان روايات
او بسيار به مستمندان رسيدگى مى‏كرد. به دادن صدقه به ويژه در شبهاى تار و به صورت پنهانى بسيار مبادرت مى‏كرد. با خدمتگزارانش كنار يك سفره مى‏نشست و غذا مى‏خورد.
هيچ فرقى ميان غلامان و اشراف و اقوام و بيگانگان نمى‏گذاشت، مگر براساس تقوا. همواره متبسم و خوش‏رو بود. بهترين بخش غذاى خود را قبل از تناول، براى گرسنگان جدا مى‏ساخت. با فقرا مى‏نشست. در تشييع جنازه شركت مى‏جست. خدمتكارى را كه مشغول خوردن غذا بود، به خدمت فرا نمى‏خواند. با صداى بلند و با قهقهه هرگز نمى‏خنديد.
رفع نياز مؤمنان و گره‏گشايى از ايشان را بر ديگر كارها مقدّم مى‏داشت. روى حصير مى‏نشست. قرآن زياد تلاوت مى‏كرد. با گفتارش دل كسى را نرنجانيد. سخن هيچ كس را ناتمام نمى‏گذاشت و نمى‏شكست. هيچ نيازمندى را تا حد امكان رد نكرد. پاى خود را هنگام نشستن در حضور ديگران دراز نمى‏كرد. در حضور ديگران همواره از ديوار فاصله داشت و هيچ گاه تكيه نزد.
همواره ياد خدا بر زبان جارى داشت. از اسراف و تبذير سخت پرهيز داشت. به مسافرى كه پول خود را تمام و يا گم‏كرده بود، بدون چشمداشت، هزينه سفر مى‏داد. در دادن افطارى به روزه‏داران كوشا بود. به عيادت بيماران مى‏رفت. در معابر عمومى، آب دهان خود را نمى‏انداخت. از ميهمان شخصا پذيرايى مى‏كرد. هنگامى كه بر جمعى كنار سفره وارد مى‏شد، اجازه نمى‏داد تا براى احترام وى از جاى برخيزند. به سخن ديگران كه وى را مورد خطاب قرار داده، از او پرسشى داشتند، با دقت كامل گوش مى‏داد.
خويش را به بوى خوش معطر مى‏كرد، به خصوص براى نماز. به نظافت جسم و لباس به ويژه موى سر توجّه داشت. قبل از غذا دست‏ها را مى‏شست و با چيزى خشك نمى‏كرد، بعد از غذا نيز آنها را مى‏شست و با حوله‏اى خشك مى‏كرد.
اگر غذايى از حد نياز زياد مى‏آمد، آن را هرگز دور نمى‏ريخت. در حضور ديگران به تنهايى چيزى نمى‏خورد. بسيار بردبار و شكيبا بود. كارگرى را كه به مبلغ معين اجير مى‏كرد، در پايان افزون بر مزدش به او عطا مى‏كرد. با همگان با رافت و خوشرويى روبرو مى‏شد. بسيار فروتن بود. به فقرا و بيچارگان بسيار مى‏بخشيد و آن را براى خود پس انداز مى‏دانست.
 اين همه كه ياد شد، بى‏گمان خوشه ‏اى از خرمن شخصيت اخلاقى آن امام بزرگ است و نه تمام.
مهمانى و آداب آن
شبى حضرت رضا(ع) مهمانى داشتند كه يك مرتبه چراغ تغييرى كرد- و احتياج به اصلاح داشت- مهمان، دست خود را دراز كرد تا چراغ را درست كند.
حضرت رضا(ع) دست او را كنار زدند و خودشان به اصلاح چراغ پرداختند و فرمودند: «ما قومى هستيم كه مهمانهايمان را به كارى وا نمى‏داريم» احترام مهمان، بيش از اين است كه به خدمت صاحبخانه بپردازد.
حقوق كارگر
سليمان جعفرى مى‏گويد:... من با حضرت رضا(ع) وارد منزلشان شديم، حضرت ديدند غلامانشان مشغول گلكارى هستند و كارگر سياه چهره‏اى هم با آنها مشغول كار است.
 حضرت فرمود، اين كيست با شما؟ غلامان گفتند او را آورده‏ايم به ما كمك كند و چيزى هم به او بدهيم.
حضرت فرمود، آيا مزد او را معين كرده‏ايد؟ گفتند نه، ما هر چه به او بدهيم راضى است.
حضرت بسيار خشمگين شدند به طورى كه مى‏خواستند غلامان خود را با تازيانه ادب كنند، من پيش رفته گفتم، فدايتان شوم چرا ناراحت شديد؟!
حضرت فرمود: آخر من چندين بار آنها را از مانند اين كار منع كرده‏ام كه به هيچ كس كارى ندهند مگر مزد و اجرت او را تعيين كنند.
- اى سليمان- بدان اگر كارگرى براى تو كارى كرد بدون تعيين اجرت غالبا چنين است- اگر سه برابر اجرتش را هم به او بدهى باز گمان مى‏كند. كم داده‏اى و اگر مزد او را تعيين كردى، اگر همان مقدار هم بدهى ترا سپاسگزار است و اگر يك ذره اضافه كنى آنرا بحساب مى‏آورد و مى‏فهمد كه به او زيادى هم داده‏اى.
تواضع در كمك كردن
يك بار حضرت امام رضا(ع) وارد حمام عمومى شدند. يكى از كسانى كه داخل حمام بود و حضرتش را نمى‏شناخت از حضرت خواست كه او را دلاكى كند. حضرت با تمام جلالتى كه داشتند شروع كردند به كيسه كشيدن آن شخص. هنوز چيزى نگذشته بود كه افرادى كه در حمام رفت و آمد داشتند، حضرت را شناختند و به آن شخص معرفى كردند آن مرد شروع كرد به عذرخواهى، ولى حضرت بدون اينكه از كار خودشان دست بردارند، جملاتى براى رفع ناراحتى او فرمودند و همانگونه كه دلاكى مى‏كردند با كلام نرم و ملايم قلب او را آرامش بخشيدند.
تقوى ملاك برترى
يكى از اهالى بلخ مى‏گويد: من در سفر حضرت رضا(ص) به خراسان همراه بودم، يك روز وقتى سفره‏اى براى حضرت انداختند آن حضرت تمام خدمتگزاران اعم از سياه و غير سياه را بر سر آن سفره جمع كرد.
من عرض كردم فدايت شوم خوب است براى آنها سفره ديگرى قرار دهيد! حضرت فرمود، آرام باش كه خداى همه ما يكى است، مادر همه ما و پدر همه ما يكى است و پاداش هم به عمل است. هر كس عملش بهتر است نزد خداوند مقرب‏تر است هر چند بنده يا سودانى سياه باشد.
اسراف و تبذير
ياسر خادم مى‏گويد: روزى غلامان حضرت ميوه‏اى خوردند و آن را به پايان نرسانده به دور انداختند.
حضرت رضا(ع) به آنها فرمود: سبحان الله اگر شما از همين ميوه نيم خورده بى‏نياز هستيد- بدانيد- افرادى هستند كه به آن محتاج‏اند، آن را به افرادى كه احتياج دارند برسانيد.
حرمت مؤمن
يسع ‏بن حمزه مى‏گويد: من در مجلسى با حضرت رضا(ص) مشغول صحبت بودم و عده زيادى هم براى پرسش از مسائل حلال و حرام جمع شده بودند. كه مردى بلند قامت و گندمگون داخل شد و سلام كرد و عرضه داشت. من دوستى از دوستداران شما و اجداد شما هستم و از حج مى‏آيم، زاد و توشه‏ام گم شده اگر ممكن است كمكى بفرمائيد كه من به شهرم برسم كه اين نعمتى است بر من از جانب خداى تعالى، پس چون به شهرم رسيدم آنرا از جانب شما صدقه مى‏دهم چون من احتياجى به صدقه ندارم.
حضرت فرمود: بنشين، خدا ترا رحمت كند. حضرت رو كردند به مردم و با آنها سخن گفتند تا وقتى كه متفرق شدند و فقط آن مرد و من و سليمان جعفرى و خيثمه باقى مانديم. حضرت فرمود، اجازه مى‏دهيد من به داخل منزل بروم؟
بلند شدند و داخل رفتند و بعد از لحظاتى آمدند پشت در و دست مبارك خود را از بالاى در خارج كردند و فرمودند: كجاست آن مرد خراسانى؟ آن مرد گفت: بله اينجا هستم. حضرت فرمود: اين دويست دينار را بگير و كار خود را انجام بده و به آن متبرك شو و از طرف من هم لازم نيست صدقه دهى، بيرون برو كه من ترا نبينم و تو مرا نبينى. آن مرد خارج شد.
وقتى حضرت آمدند، سليمان گفت فدايت شوم شما كه عطاى وافر و زيادى به اين مرد فرموديد چرا روى نازنين خود را از او پوشانديد؟ حضرت فرمود، تا مبادا ذلت سؤال را در چهره‏اش ببينم. آيا مگر نشينده‏اى كه رسول خدا(ص) فرمود: هر كس حسنه و كار نيك خود را مستور بدارد، برابر است با هفتاد حج و هر كس سيئه و كار زشت خود را آشكار كند خوار مى‏شود و هر كس زشتى خود را بپوشاند و عمل خلافش را در پنهان انجام دهد بخشيده خواهد شد؟!
اطعام مساكين
معمربن خلاد مى‏گويد: وقتى حضرت رضا(ص) مى‏خواستند غذا بخورند يك كاسه بزرگى را كنار سفره مى‏گذاشتند و از بهترين غذاها، از هر كدام مقدارى، در آن كاسه مى‏ريختند و مى‏فرمودند: آنرا به مساكين بدهند.
سپس اين آيه مباركه را قرائت مى‏فرمودند: فلا اقتحم العقبة - سوره بلد آيه 11 - «پس انسان. آن گردنه‏هاى سخت را نتواند پيمود.» و بعد مى‏فرمود، چون خداوند مى‏دانست كه براى هر انسانى، آزاد كردن بنده، مقدور نيست راهى براى رسيدن به بهشت قرار داد با اطعام طعام.
عبادت‏هاى سنگين و ختم قرآن و سجده‏هاى طولانى
برادر دعبل مى‏گويد: حضرت رضا(ص) پيراهنى از خز سبز رنگ و انگشترى از عقيق به برادرم «دعبل» عنايت كردند و فرمودند، اى دعبل برو «قم» كه در آنجا فايده خواهى برد، و فرمود: اين پيراهن را محافظت كن.
زيرا كه من در اين پيراهن در هزار شب، هر شب هزار ركعت نماز خوانده‏ام و در آن هزار بار قرآن را از ابتدا تا انتها ختم كرده‏ام.
صولى مى‏گويد: از جده‏ام پرسيدند كه درباره رفتار حضرت رضا(ع) سخنى بگويد.
جده من كه زنى بسيار عاقل و سخاوتمند بود گفت: حضرت رضا(ع) كه هميشه نمازش را در اول وقت مى‏خواند وقتى نماز صبحش تمام مى‏شد به سجده ميرفت و سر مبارك خود را بر نمى‏داشت تابالا آمدن آفتاب. و آن حضرت در اين مدت به ذكر خداى تعالى مشغول بود. 

 

 


 

نظرات (0) کلیک ها: 1222

امتیاز کاربران

ستاره فعالستاره فعالستاره فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

 

شفايافته: صديقه فتحي، فرزند عباس، سن 40 سال، ساكن تهران،
بيماري: اسكلووزن
(M.S) «نوعي ويروس ناشناخته كه وارد نخاع شده و بر روي سيستم مغز و اعصاب اثر مي‌گذارد و در صورت پيش‌روي منجر به فلج كامل بدن مي‌گردد»، مدت بيماري: 12 سال، تاريخ شفا: 20/7/76

نظرات (0) کلیک ها: 1344

امتیاز کاربران

ستاره فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم:«ستدفن بضعه مني بخراسان ما زارها مکروب الا نفس الله کربته ولا مذنب الا غفر الله ذنوبه.»(1) پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد، هيچ گرفتار و گنه‏کاري اورا زيارت نکند جز اين که خداوند گرفتاري او را برطرف سازد وگناهانش را ببخشايد.
امام رضا عليه السلام:«ان لکل امام عهدا في عنق اوليائه و شيعته و ان من تمام‏الوفاء بالعهد و حسن الاداء زيارة قبورهم. »(2) هر امام و رهبري، عهد و ميثاقي بر پيروان و دوستدارانش داردو همانا يکي از اعمالي که نمايانگر وفاداري و اداي ميثاق است،زيارت آرامگاه آنان است.

نظرات (0) کلیک ها: 1396

زیارت عاشورا

 پایگاه تخصصی امام حسین علیه السلام به طور اختصاصی به موضوعات مرتبط با امام سوم شیعیان، حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازد و معرفی جهانی آن حضرت و دفاع از مکتب ایشان را به عنوان هدف خود قرار داده است.

تماس با موسسه جهانی کربلا : 692979-91-021

شبکه های اجتماعی

 

 

Template Design:Dima Group

با عضویت در کانال تلگرام سایت جهانی کربلا از آخرین مطالب باخبر شوید .عضویت در کانال تلگرام